مرکز بازی و سرگرمی سراج
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • بازی‌های تلفن همراه
    • بازی‌های رایانه‌ای
    • رویداد و نمایشگاه
    • کنسول‌ها
    • مجلات و نشریات
  • دانشنامه
    • مقالات
    • پژوهش
    • سبک بازی
  • نقد بازی
  • توصیه بازی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • بازی‌های تلفن همراه
    • بازی‌های رایانه‌ای
    • رویداد و نمایشگاه
    • کنسول‌ها
    • مجلات و نشریات
  • دانشنامه
    • مقالات
    • پژوهش
    • سبک بازی
  • نقد بازی
  • توصیه بازی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
مرکز بازی و سرگرمی سراج
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

سری بازی فیبل

18 فروردین 1394
در نقد بازی
صفحه اصلی نقد بازی
2
بازدیدها
اشتراک‌گذاری با ایمیلاشتراک‌گذاری در لینکدیناشتراک‌گذاری در توییتر

تمام بازي‌هاي اين سري بازي در دنياي «آلبيون3» اتفاق مي‌افتد؛ دنيايي فانتزي که به سرزمين بريتانياي قديم شباهت دارد و شما در آن به عنوان قهرمان (هيرو) اين دنيا به دنبال پيدا کردن سرنوشت خود راه افتاده‌ايد. در هر بازي، شما در مقطع زماني مختلفي از آن قرار مي‌گيريد. در بازي اول در زماني مشابه قرون وسطي به سر مي‌بريد. زماني که در آن با شمشير و تيروکمان و جادو به جنگ دشمنانتان مي رويد؛ شهرها نسبتا کوچک و دور از هم هستند و بين آنها را جنگلها و دشتهاي پر از موجودات وحشي، افسانه‌اي و راهزنها پر کرده‌اند. در بازي دوم پانصد سال جلوتر تصوير مي‌شود؛ زماني که به عصر روشنگري شباهت دارد و در آن استفاده از جادو کمرنگ‌تر شده و جاي آن را تپانچه‌هاي چخماقي و تفنگ‌هاي سرپر ابتدايي گرفته‌اند؛ شهرها گسترش پيدا کرده‌اند و جاي کلبه‌هاي محقر و آلونک‌ها را کاخ‌هاي سنگي و عمارتها پر کرده‌اند و دنياي بازي بزرگتر شده است. در بازي سوم باز هم جلوتر مي‌رويم و با دنيايي روبرو مي‌شويم که در آستانه انقلاب صنعتي قرار دارد؛ تفنگها پيشرفته‌تر شده  و توپ‌ها به وجود آمده‌اند و شهرها باز هم بزرگتر شده و با دود کارخانه‌ها و پوسترهاي تبليغاتي صنعتي پوشيده شده‌اند. بهتر است ابتدا به داستان هر بازي به طور خلاصه بپردازيم.

در بازي اول شما نقش پسربچه‌اي را بازي مي‌کنيد که شاهد کشته شدن خانواده‌اش وبه آتش کشيده شدن دهکده‌اش به دست راهزن‌ها است. در همين حال قهرماني به نام «ميز4» او را نجات داده و به محل «انجمن قهرمانان» (جايي که قهرمان‌ها را در آن تربيت مي‌کنند) مي‌برد تا آموزش ببيند و قدرت کافي براي انتقام و يافتن بقيه خانواده‌اش  را پيدا کند. سالها از آن حادثه مي‌گذرد و پسر بچه که حالا بزرگ شده، از انجمن فارغ التحصيل مي‌شود و قهرمان «اوکويل» نام مي‌گيرد. او مي‌فهمد که خواهرش زنده است و از وجود پيشگوي نابينايي در قرارگاه راهزنان مطلع مي‌شود که از جاي خواهرش خبر دارد. بعد از نفوذ به قرارگاه و مبارزه با سردسته راهزنان (تويين بليد)، کاشف به عمل مي‌آيد که پيشگو همان خواهرش است که قهرمان به دنبالش مي‌گشته است. بعد از اين، شخصيت اصلي به ميدان مبارزات مي‌رود و پس از پيروزي در آن، با آنتاگونيست اصلي بازي به نام «جک آف بليدز» روبرو مي‌شود و مي‌فهمد که مادرش نيز زنده است. سپس قهرمان از طريق خواهرش متوجه مي‌شود که جک کشتار دهکده قهرمان را ترتيب داده تا خانواده او را اسير کند و با قرباني کردن آنها، شمشيري با قدرت افسانه‌اي را بدست آورد. قهرمان همچنين محل زنداني شدن مادرش را پيدا مي‌کند و سعي مي‌کند تا او را نجات دهد، اما خودش دستگير و زنداني مي‌شود. بعد از فرار از زندان و آزاد کردن مادرش، قهرمان به دنبال جک راه مي‌افتد. در ميانه راه متوجه مي‌شود که «ميز» به او خيانت کرده و خواهرش را به اسارت گرفته تا کليد قفل شمشير افسانه‌اي را از طريق او براي جک بدست آورد. بعد از شکست دادن «ميز» و تلاش براي متوقف کردن جک که بي نتيجه مي‌ماند، قهرمان در خزانه شمشير در زير محل انجمن قهرمانان با او روبرو مي شود و با وحشت کشته شدن مادرش به دست وي را تماشا مي‌کند. بعد از شکست دادن جک، حال قهرمان بايد تصميم بگيرد که چگونه داستان را تمام کند؛ خواهرش را قرباني کرده و شمشير را بدست آورد، يا آن را نابود کرده و براي هميشه از شرش خلاص شود. صرف نظر از انتخاب قهرمان، بازي يک سال بعد از آن واقعه را به تصوير مي‌کشد. قهرمان خبردار مي‌شود که جک در هيبت يک اژدهاي باستاني مجددا بازگشته است. حال وي بايد به سرزمين‌هاي يخزده شمالي سفر کند تا با راهنمايي پيشگوي برج سنگي و گرد آوري روح سه قهرمان نيرومند باستاني، دوباره با جک روبرو شده و او را شکست دهد.

بازي دوم همان طور که گفته شد پانصد سال پس از وقايع بازي اول اتفاق مي‌افتد. قهرمان بازي (به نام «اسپارو5» يا قهرمان «بوورستون» که به انتخاب بازيکن مي‌تواند مذکر يا مؤنث باشد) همراه با خواهر بزرگش «رز»، زندگي فقيرانه‌اي را مي‌گذرانند. روزي آنها از فروشنده‌اي دوره گرد، يک جعبه موسيقي جادويي مي‌خرند که يک آرزو را براي صاحبش بر آورده مي‌کند. بعد از اينکه آنها جعبه را به دست مي‌آورند، رز آرزو مي‌کند تا آنها بتوانند در يک قصر زندگي کنند. همان شب چند نگهبان به دنبال‌شان مي‌آيند و آنها را به کاخ «فير فکس» مي برند. در آنجا با «لرد لوسين» ملاقات مي‌کنند که مي‌گويد مي‌تواند آرزوي آنها را برآورده کند و از آنها مي‌خواهد تا بر روي نقش حکاکي شده روي زمين (که همان نشان انجمن قهرمانان است) بايستند. بعد از اين کار اما لوسين که فهميده آنها قهرماناني هستند که مي توانند جلوي نقشه‌هاي او را بگيرند، رز را کشته و اسپارو را از پنجره به بيرون مي‌اندازد تا از شرش خلاص شود، اما او زنده مي‌ماند و توسط پيرزن پيري به نام «تراسا» (که رز را به خريدن آن جعبه تشويق کرده بود) و سگي که قهرمان نجاتش داده بود پيدا مي‌شود. ده سال مي‌گذرد و اسپارو که بزرگ شده، توسط تريسا از سرنوشت انجمن قهرمانان (که سالها پيش از بين رفته) و نقشه‌هاي لوسين با خبر مي شود؛ لوسين مي‌خواهد برجي باستاني به نام «د تترد اسپاير» را (که قابليت برآورده کردن هر خواسته‌اي را دارد) بازسازي کند؛ در ابتدا با اين هدف که همسر و فرزند از دست رفته‌اش را به زندگي بازگرداند، اما بعدتر تحت تأثير اين توهم که بازهم آنها را از دست خواهد داد، به صرف اين افتاد که دنيايي بسازد که در آن مرگ وجود نداشته باشد و براي اين کار ابتدا بايد اين دنيا را نابود کند. حال اسپارو براي اينکه جلوي او را بگيرد، بايد سه قهرمان ديگر، يعني قهرمان «ويل» (اراده يا همان جادو)، «استرنج» (قدرت) و «اسکيل» (زبردستي) را پيدا کند. بعد از پيدا کردن قهرمان قدرت (زني به اسم «هانا») و متقاعد کردنش براي مقابله با لوسين (وي در ابتدا به دليل آموزه‌هاي صلح جويانه معبد نور که او از اعضاي آن بود از همراهي اسپارو سر باز مي‌زد، ولي بعد از کشته شدن پدرش به دست يکي از افراد لوسين با  انگيزه انتقام به اسپارو پيوست)، اسپارو به دنبال قهرمان اراده (فردي به نام «گرت») مي‌رود، اما لوسين موفق مي‌شود او را اسير کرده و به برج باستاني ببرد. در پي يافتن راهي براي ورود به برج، اسپارو به توصيه تريسا وارد مسابقات گلادياتوري مي‌شود که برنده آن افتخار حضور در برج باستاني را پيدا مي‌کند. بعد از برنده شدن، اسپارو به برج فرستاده مي‌شود اما در آنجا کاري از پيش نبرده و اسير مي‌شود. ده سال مي‌گذرد و اسپارو بالاخره با کمک گرت موفق به فرار مي‌شود. سپس اسپارو در پي قهرمان زبردستي (دزدي دريايي به نام «ريور») رهسپار «بلاد استون» مي‌شود. بعد از پيدا کردن و همراه کردن او هرچند به اکراه (ريور ابتدا شما را بيرون مي اندازد، سپس تلاش مي کند جواني‌تان را بدزدد و در آخر مي‌خواهد شما را براي جايزه هنگفت دستگيري‌تان به لوسين تحويل دهد که متوجه مي‌شود لوسين دنبال دستگيري خود او نيز هست)، تريسا مراسمي را با حضور هر چهار قهرمان برگزار مي‌کند تا سلاحي احضار نمايد که توانايي شکست دادن لوسين را به اسپارو بدهد. مراسم تمام شده، تريسا ناپديد و سه قهرمان بيهوش مي شوند، و هنوز سلاحي در کار نيست. در همين حال لوسين سر رسيده، سه قهرمان را اسير کرده و بعد از کشتن سگ اسپارو (که سعي در نجات جان صاحبش مي‌کند)، به قهرمان شليک مي‌کند. قهرمان در عالم رويا تمام مراحل زندگي خود، از کودکي تا حال را نظاره کرده و سپس با جعبه موسيقي اول بازي مواجهه مي شود و صداي تريسا را مي‌شنود که مي گويد سلاح تو همين است. با شنيدن اين اسپارو از عالم خيال بيرون مي‌آيد و خود را در بالاي برج باستاني در مقابل لوسين مي‌يابد. بعد از شکست دادن لوسين نوبت به انتخاب نهايي مي‌رسد: برج باستاني که اکنون فعال شده يک آرزو را برآورده مي‌کند. حال سه انتخاب پيش روي شماست: زنده کردن خانواده‌تان، يا زنده کردن افراد بسياري که در ساختن برج مرده‌اند، و يا بدست آوردن ثروتي بي‌شمار. بعدتر بنابر انتخابتان نامه‌اي دريافت مي کنيد که احساس مردم نسبت به شما را شرح مي‌دهد.

بازي سوم پنجاه سال بعد به وقوع مي پيوندد. قهرمان بازي دوم  از دنيا رفته است و پسر بزرگش «لوگان6» که جانشين او شده است، به دليل خودسري و ستمگري‌هاي بسيار، مورد  نفرت مردم است. شما نقش فرزند دوم پادشاه پيشين و برادر/خواهر لوگان را داريد که بعد از اينکه او شما مجبور به انتخاب بين زندگي نامزدتان و تعدادي از معترضان حکومت مي‌کند، به همراه خدمتکارتان «جسپر» و دوست قديمي پدرتان «والتر» از قصر بيرون آمده و قدم در راه سرنگوني لوگان مي‌گذاريد. براي اين کار شما به متحديني احتياج داريد تا بتوانيد با برادرتان مقابله کنيد، پس به دنبال اين بر مي‌آييد تا مردمي را که از ستمگري‌هاي او به ستوه برآمده‌اند با خود همراه کنيد. در اين بين پس از بدست آوردن پشتيباني گروه‌هاي مختلف پادشاهي، براي تامين کردن نيروي دريايي (براي مقابله با ناوگان دريايي لوگان)، عازم سرزمين «آئورورا» مي‌شويد. پس از رسيدن به مقصد، با سرزميني باير و ويران روبرو مي‌شويد؛ و بعد از مواجهه با موجودي به نام «کراولر» (خزنده، سردسته موجودات تاريکي که باعث ويراني آن سرزمين است) و خلاصي از او، با حقيقتي تکان دهنده روبرو مي‌شويد: ارتش تاريکي تحت فرماندهي «کراولر» قصد دارد به سرزمين شما نيز حمله ور شده و آنجا را نيز ويران کند. لوگان برادر بزرگترتان با اطلاع از اين موضوع سعي در افزايش ثروت خزانه و توانايي نظامي حکومت داشته تا بتواند جلوي او بايستد. بعد از فهميدن اين موضوع و بدست آوردن اعتماد نيروهاي دريايي «آئورورا»، شما به سرزمين‌تان برگشته، برادرتان را از سلطنت خلع و خود جاي او را مي‌گيريد. حال نوبت شماست تا راهي براي مقابله با ارتش تاريکي که يکسال ديگر به قلمرو شما حمله ور خواهد شد پيدا کنيد؛ خواه مانند لوگان، با ستم و بيگاري کشيدن از مردم يا با راهي متفاوت.

از بحث داستان که فارغ شويم، به مبحث گيم پلي مي رسيم. شما بازي را با يک شخصيت سطح پايين شروع مي‌کنيد و با انجام دادن ماموريت ها و نابود کردن دشمنان امتياز تجربه بدست مي‌آوريد که مي‌توانيد از آن براي ارتقاي توانايي شخصيتتان در سه شاخه قدرت بدني، مهارت و اراده(جادوها) استفاده کنيد. تفاوت اصلي اين بخش با ديگر بازيها در اين است که بازي دست شما را براي انتخاب سبک مبارزه‌تان بازتر گذاشته؛ به اين صورت که علاوه بر امتياز تجربه معمولي، بازي به روش مبارزه شما نيز امتياز تجربه اختصاصي مي‌دهد که براي ارتقاي توانايي‌هاي همان شاخه استفاده مي‌شود: مبارزه با سلاح‌هاي نزديک به «استرنج»، با تير وکمان به «مهارت» و با جادو به «اراده» امتياز تجربه مي دهد. همچنين بازي سيستمي به عنوان ضريب مبارزه دارد که تجربه دريافتي بازيکن را افزايش مي‌دهد. نحوه کار آن به اين شکل است: با هر ضربه‌اي که بازيکن به دشمنان مي‌زند مقدار ضريب (به صورت تصاعد عددي) افزايش مي‌يابد و هر بار که ضربه‌اي دريافت کند، مقدار آن به مضربي از پنج که قبل از عدد فعلي آن است، کاهش مي‌يابد.

در بخش تعامل با محيط و پيشبرد داستان، اولين مشخصه اي که ديده مي شود آزادي عمل است. پيشرفت داستان در قالب ماموريت‌هايي از پيش تعيين شده است که علاوه بر آن دسترسي بازيکن به مناطق جديد را فراهم مي‌سازد اما بازي نه تنها عجله‌اي براي انجام آنها پيش پايتان نمي‌گذارد، بلکه شما را هر چه بيشتر ترغيب مي‌کند تا به فعاليت‌هاي جانبي متعدد آن بپردازيد. شما مي توانيد در دنياي «آلبيون» گشت وگذار کرده، به دنبال کليدهاي مخصوص صندوق‌هاي قفل شده بگرديد، درهاي سخنگو را متقاعد کنيد تا باز شوند، براي کسب درآمد به کسب و کار روي بياوريد، در مسابقات مشت‌زني محلي يا مبارزات گلادياتوري شرکت کنيد، به خريد املاک و مغازه روي بياوريد يا حتي به ازدواج فکر کنيد. بگذاريد کمي بيشتر اين بخش را توضيح دهيم: درباره درهاي سخنگو مي‌توان گفت که آنها نگهبانان گنجينه‌هاي باستاني‌اند و هر کدام درخواستي دارند که بايد براي باز کردنشان آن را انجام دهيد.

در بازي اول منبع اصلي درآمد انجام ماموريت‌ها (اصلي يا جانبي) بود، اما از بازي دوم شغل‌ها به بازي اضافه شدند. شغلها در بازي دوم شامل آهنگري، چوب بري و قهوه‌خانه‌چي (که شامل انجام يک ميني گيم است)، آدمکش مزدور، جايزه بگير، برده گير و برده آزاد کن (که به صورت مأموريت‌هاي جانبي انجام مي شوند) و تجارت (خريد يک کالا در جايي با قيمت ارزان و فروش آن در جايي ديگر به قيمت بالاتر) است. در بازي سوم تنها سه شغل آهنگري، شيريني پزي و چنگ‌نوازي (که هر سه ميني گيم هستند) وجود دارد. البته راههاي ديگر هم کسب درآمد هم وجود دارد مانند دزدي و البته پردرآمد‌ترين‌شان، يعني قمار (به دليل وجود گزينه ذخيره بازي).

ازدواج و رابطه بين شخصيت‌ها در هر بازي وجود دارد. شما در بازي مي‌توانيد با هر کسي ازدواج کنيد که  1- از شخصيت هاي خاص (مثل گيلد مستر و ميز در بازي اول، ترسا و ريور از بازي دوم و والتر و جسپر از بازي سوم) نباشد. 2- جزو نگهبانان، راهزنان و يا دشمنانتان نباشد. 3- انسان باشد. در بازي براي اينکه با کسي ازدواج کنيد بايد يک خانه داشته باشيد (يا بخريد) و شخص مقابل را به خود علاقمند کنيد (با دادن هديه، ابراز احساسات يا پوشيدن لباسهاي متفاوت). اگر به پاراگراف بالا دقت کنيد، چند چيز را مي توان از آن متوجه شد؛ از قبيل اينکه در بازي ازدواج محدود به جنس مخالف نيست و مي‌توانيد با جنس موافق هم ازدواج کنيد. تعداد همسرانتان محدود به تعداد خانه هايتان است، فرقي نمي‌کند مرد باشيد يا زن. از بازي دوم به بعد مي‌توانيد بچه دار شويد اما اگر طلاق بگيريد، بچه‌هايتان به يتيم خانه فرستاده مي‌شوند. جدا از همه اينها، براي ايجاد يک رابطه اصلا احتياجي به ازدواج نيست.

البته موارد بالا با تلاش در اعطاي آزادي انتخاب در بازي به بازيکن همخواني دارد اما گنجاندن چنين مواردي در بازي نگران کننده است.

صحبت از آزادي عمل و انتخاب شد، اينجاست که به اصلي ترين ويژگي سري بازي‌هاي «فيبل» مي‌رسيم: «نتيجه انتخاب». بگذاريد براي روشن‌تر شدن موضوع مثالي بزنيم: اولين ماموريت شما در بازي اول مربوط به حمله راهزنان به يک مزرعه است. حال شما مي‌توانيد از مزرعه در برابر راهزنان دفاع کنيد يا براي طلاي بيشتر با آنان همراه شويد. بازي دست شما را باز مي‌گذارد تا خودتان مسيرتان را انتخاب کنيد اما مسئله اينجا تمام نمي شود؛ همه اين انتخاب‌ها بر شخصيت شما اثر دارد و اينجا است که اين ويژگي بازي نشان داده مي‌شود: «انتخاب‌هاي شما شخصيت‌تان را شکل مي‌دهد». در مورد يک داستان تعاملي که در آن انتخابهاي شخصيت انتخابهاي بعدي را شکل مي‌دهد صحبت نمي‌کنيم (چون داستان در تمامي قسمت‌هاي اين سري کاملا خطي است و انتخابهاي شما تقريبا هيچ تأثيري بر روند داستان ندارند)، بلکه آنها بر خود شخصيتتان (عموماً شکل ظاهري) و بازخوردي که از افراد ديگر دنياي بازي دريافت مي‌کنيد اثر مي‌گذارد؛ به اين صورت که با هر انتخاب خوب، چهره شما نوراني‌تر و زيباتر شده و به تدريج هاله‌اي نوراني اطراف شما را فرا مي‌گيرد و با هر انتخاب بد شخصيت شما سياه‌تر و کريه‌تر مي‌شود و حتي ممکن است شاخ در بياوريد. به همين ترتيب (و براساس ميزان سرشناسي يا «رينان» شما)، مردم در مواجهه با شما به تشويق و تعريف (در صورت خوب بودن) و يا لعن و نفرينتان (در صورت پليد بودن) مي‌پردازند. اين شاخص در همه جاي بازي، از مأموريت‌هاي اصلي (مانند قرباني کردن تريسا در بازي اول يا عمل به تعهداتتان به مردم در بازي سوم) تا اتفاقات جانبي (نجات دادن فروشندگان از دست راهزنان يا کتک زدن مردم) اعمال مي‌شود و تأثير مي‌گذارد. البته از بازي دوم به بعد شاخص ديگري علاوه بر «خوب- بد» با نام «پاکي- فساد» به بازي اضافه شده است. اين شاخص تنها بر ظاهر شخصيت اثر مي‌گذارد و شامل کارهايي مي‌شود که (به زعم بازي) آشکارا پليد نيستند مانند ميگساري، چند همسري، اجاره بالا گرفتن (به سمت فساد) و خوردن سبزيجات، داشتن شغلي آبرومند و يک خانواده شاد (به سمت پاکي).

درآخر، اگر بخواهيم يک جمع بندي از اين بررسي داشته باشيم مي‌توان گفت که سري «فيبل» قصد دارد شما را به جاي يک قهرمان (يا يک فرد شيطاني، انتخاب با شماست) بگذارد؛ کسي که خود شما (با انتخاب‌هايتان) او را بسازيد و شکل دهيد، و براي اين کار امکانات و آزادي ‌هاي زيادي در اين بازي‌ها گذاشته است؛ اما آن چيزي که براي مخاطب ايراني تهديد محسوب مي‌شود اين است که مخاطب ايراني و مسلمان، سعي مي‌کند که خود را در دنياي واقعي از زمينه‌هاي فساد نيز حفظ کند چه برسد به جلوه‌هاي فساد.  ولي در سري بازي‌ «فيبل» و بازي‌هاي شبيه به آن در سبک نقش آفريني، خوب و بد به طور افراطي در کنار هم ارئه مي‌شود و بيشتر اوقات نيز کارهاي بد جذابيت‌ها وقابليت‌هاي بيشتري را براي بازيکن ايجاد مي‌کند. بنابراين بازي‌هاي نقش آفريني با فضايي شبيه‌سازي شده از زندگي واقعي، مي‌تواند فتنه‌اي باشد در دل و روح مخاطبان ناآلوده و بيزار از پليدي‌ها.

1. Lionhead Studios

2. Fable: The Journey

3. Albion

4. Maze

5. Sparrow

6. Logan

پست قبلی

ممنوعيت بازيهای واقعيت افزوده

پست‌ بعدی

سابقه فرماندهی در رژيم صهيونيستی

پست‌ بعدی
سابقه فرماندهی در رژيم صهيونيستی

سابقه فرماندهی در رژيم صهيونيستی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • پرطرفدار
  • دیدگاه‌ها
  • اخیرا
شباهت مغز انسان به رایانه

شباهت مغز انسان به رایانه

04 مرداد 1395
بازی خانه سبز

بازی معمایی و داستانی «خانه سبز» در سبک اشیاء پنهان

11 دی 1401
دستپخت تازه یوبی‌سافت در دوران طلایی اسلام با Assassin's Creed Mirage

دستپخت تازه یوبی‌سافت در دوران طلایی اسلام با Assassin’s Creed Mirage

18 تیر 1402
تولید بازی «نبرد دیگر» به اتمام رسید

تولید بازی «نبرد دیگر» به اتمام رسید

03 خرداد 1402
بازی راز روشن

بازی راز روشن

1
سلسله گفت‌وگوهای صریح و دقیق با محوریت بازی‌های ویدیوئی

سلسله گفت‌وگوهای صریح و دقیق با محوریت بازی‌های ویدیوئی

1
نینتندو تایید کرد که در E3 ۲۰۲۳ شرکت نخواهد کرد

نینتندو تایید کرد که در E3 ۲۰۲۳ شرکت نخواهد کرد

1
ایکس باکس به طور رسمی عدم حضور در سالن نمایشگاه E3 2023 را تایید کرد

ایکس باکس به طور رسمی عدم حضور در سالن نمایشگاه E3 2023 را تایید کرد

1
نرم‌افزار ایران مقتدر

معرفی دو نرم‌افزار با موضوع پیشرفت کشور

19 بهمن 1402
واکنش توسعه‌دهندگان به طرح قیمت‌گذاری جدید یونیتی

واکنش توسعه‌دهندگان به طرح قیمت‌گذاری جدید یونیتی

27 شهریور 1402
قیمت و تاریخ عرضه کنترلر اکسس اعلام شد

قیمت و تاریخ عرضه کنترلر اکسس اعلام شد

26 تیر 1402
دستپخت تازه یوبی‌سافت در دوران طلایی اسلام با Assassin's Creed Mirage

دستپخت تازه یوبی‌سافت در دوران طلایی اسلام با Assassin’s Creed Mirage

18 تیر 1402

پیوندها

  • تماس با ما
  • سازمان فضای مجازی سراج
  • مجله تخصصی بازی بان
  • شتاب (شبکه توسعه دهندگان اپلیکیشن و بازی)

محصولات

  • سرافرازان
  • بازی قرآنی (یادگیری متفاوت قرآن)
  • پیربابا
  • واقعیت افزوده دستاوردهای ملی ایران
  • خانه سبز

دنبال کنید

ویراستیایمیلآپارات

© ۱۴۰۲ کلیه حقوق برای سراج گیم محفوظ می‌باشد.

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • اخبار
    • بازی‌های تلفن همراه
    • بازی‌های رایانه‌ای
    • رویداد و نمایشگاه
    • کنسول‌ها
    • مجلات و نشریات
  • دانشنامه
    • مقالات
    • پژوهش
    • سبک بازی
  • نقد بازی
  • توصیه بازی

© ۱۴۰۲ کلیه حقوق برای سراج گیم محفوظ می‌باشد.

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم

افزودن لیست پخش جدید