امروزه به دليل همه جانبه بودن و نياز همگان به رايانههاي شخصي و خانگي و گوشيهاي همراه هوشمند و بيسواد محسوب شدن شخصي که آنها را نداشته باشد، ديگر به راحتي در هر خانهاي يکي از اين گجتهاي هوشمند پيدا ميشود و بچهها با نزديک شدن به آنها حتي در سنين پايين 4 يا 5 سال، به سرعت و شايد بسيار دقيقتر از هر کس ديگري دانستههاي خود را از اين درياي بزرگ کسب ميکنند و بسيار جلوتر از خانواده خود با اطلاعات و تکنولوژي روز آشنا ميشوند و حرکت ميکنند، به گونهاي که خانواده بايد براي کنترل آنها و همچنين زنده نگه داشتن روابط و تاثيرگذاري نيز همانند آنها به روز باشند که در غير اين صورت ميبينيم که بچهها در حال آموزش پدر و مادران هستند و آنها را در بسياري از موارد قبول ندارند. همچنين با پيشرفت فکري جامعه و منسوخ شدن سيستم تنبيهي به خصوص از نوع بدني، کار براي پدر مادران قديمي تر بسيار سخت شده است و اکنون بايد به شيوههاي جديدي مانند سيستم پاداشي بسنده کنند. اين خانوادهها اکنون بايد با فرزندان خود تعامل داشته باشد و آنها را از خطرهاي مختلف در امان نگه دارند و آنها را آماده ورود به جامعه کنند. آنها با کودکي روبرو هستند که به کمک بازيهاي رايانهاي نيز ميتواند نه تنها در يک دنيا بلکه در چندين دنياي فانتزي و تخيلي شخصيتي براي خود داشته باشد و مهم شمرده شود و همزمان از آنها تاثير گيرد و با خيلي از مسائل زودتر از زمان مناسب آن آشنا شود مانند روابط با جنس مخالف، نحوه پوشش، نحوه صحبت کردن و رفتار و غيره که در بسياري از موارد خانوادهها به آنها واکنشهاي تندي نشان ميدهند.
بازيهاي رايانهاي ميتوانند راهي براي نزديکتر شدن خانوادهها به هم نيز باشند. تحقيقات سال 2013 دانشگاه آريزونا نشان داده است که خانوادههايي که در آمريکا در کنار فرزندان خود به بازيهايي مانند بازيهاي ورزشي کنسول «وي» و ديگر کنسولها ميپردازند، ميتوانند ارتباط بهتري با فرزندان خود داشته باشند و به نزديک شدن اعضاي خانواده به هم کمک کند. «سينم سياهان» يکي از محققاني که در مدرسهاي در شهر «استنفورد»، تحقيقاتي را اوايل سال گذشته ميلادي شروع کرده بود، گفته است: “والدين فرصت بزرگي را از دست ميدهند هنگامي که با کودکان رو به بلوغ خود به بازي مشغول نميشوند. فرزندان در اين سن علاقهمند به کسب استقلال از خانواده هستند و به همين دليل به محيط انفرادي خود عقب نشيني ميکنند و کسي را نميپذيرند، اما بازي کردن در کنار و همراه آنها راه بسيار ساده و کارا براي نزديک شدن به اين ديجيتاليهاي بومي است.” شرکت کردن خانوادهها در بازيهاي گروهي يا بازيهايي ورزشي مانند تنيس و حتي ماشين سواريهاي متفاوت که در کنسولهاي نسل جديد بازي عرضه ميشوند و شخص را مجبور به بلند شدن و حرکت در مقابل سنسورهاي حرکتي دستگاه با يک دسته بازي و در کنار ديگران ميکند، ميتواند يکي از شادترين فعاليتهاي والدين براي فرزندان و از موثرترين روشها براي برقراري رابطه موثر مجدد با فرزندان و دنياي آنها باشد که ساليان سال است با حضور بازيهاي که موضوع خشونت را ترويج ميدهند، خانوادهها را به مقابله وادار کردهاند. در واقع پدر و يا مادري که بازي کند، حتي به صورت انفرادي، درک بهتري از محيطي که فرزند او در آن ساعتها وقت سپري ميکند خواهد داشت و به راحتي ميتواند تصميم بهتري در برابر آن بگيرد و در عوض مقابله هميشگي، با شناخت آسيبهايي که بازي ممکن است به کودک برساند، ميتواند آنها را براي فرزند خود تشريح کند، بدون نياز به اين که با او وارد بحث شود و کار حتي به مجادله کشيده شود. يکي ديگر از راه حلهاي ممکن براي آشتي خانوادهها با اين دنيا، نظير چند ساله اخير، برگزاري نمايشگاههايي در مورد بازيهاي رايانهاي و تبليغات گسترده براي حضور والدين و فرزندان در کنار يکديگر در آنها است تا والدين نيز به درک مناسبي از اين دنيا برسند و در آن حضور پيدا کنند و در کنار فرزندان خود بتوانند تجربه بازي کردن و لذت سالم را به دست بياورند و با تکنولوژي روز، فوايد و مضرات بازيهاي رايانهاي را بشناسند و با آگاه شدن آنها از اين محيط و دنياي بزرگ و معرفي پتانسيلهايي که به همراه دارد به طور حتم شاهد تعامل هوشمندانه والدين با فرزندان خواهيم بود. روش ديگر براي آشنايي والدين با بازيهاي رايانهاي، تهيه و عرضه مطالبي آگاهيبخش و متناسب با وقت و سواد آنان است تا خانوادهها با نظرات کارشناسان اين عرصه آشنا شوند و ترس و نگراني دائم آنها نسبت به اين بازيها به يک نگرش فعال و هوشمندانه مبدل شود. همچنين توجه والدين به سنين نوشته شده بر روي بازيهاي عرضه شده در بازار که نشان دهنده رده سني توصيه شده براي خريد و بازي کردن يک بازي مشخص است، امري است که با فرهنگ سازي و گسترش فرهنگ صحيح بازي کردن، در انتخاب بازي مناسب براي فرزندان به خانوادهها کمک کند و از دسترسي افراد زير سن مجاز به بازيهاي خشن و نامناسب جلوگيري نمايد. حضور خانوادهها در گيم نتها و گيم سنترها براي رساندن و يا برگرداندن فرزندان ميتواند کمک شاياني به شناخت آنها کند. آشنا شدن آنها با محيط اين اماکن و ايدههاي آنها و صحبت کردن با ادارهکنندگان آن و آشنايي با دوستان بازيکن فرزند خود و نظارت بر محيطي که فرزند آنها در آن به تفريح مشغول است و ساعتها وقت ميگذراند، به آرامتر شدن محيط خانواده و درک متقابل بسيار کمک خواهد کرد و با ايجاد نوعي حس همراهي و حمايت آگاهانه، ميل بيشتر بچهها به والدين خود را به وجود خواهد آورد و حالت فرزندان را از تدافعي به باز تغيير ميدهد و فرزندان علاقه بيشتري به مصاحبت و در ميان گذاشتن تجربيات خود با والدين نشان خواهند داد.
تعيين ساعت معين براي بازي کردن فرزندان و قرار دادن بازي کردن به عنوان پاداشي براي آنان درصورت بهبود شرايط درسي و انجام کارهاي روزمره خود و کمک در خانه، ميتواند روشي اثر گذار براي کاهش ساعتهاي طولاني بازي کردن بچهها و جلب توجه آنها به مسائل ديگر و مهمي است که نياز به وقت و تمرکز آنها دارد و تعادل را براي آنان برقرار ميکند، البته هر چه اين تعيين زمان دو طرفه و توافقيتر باشد، همکاري فرزندان و رعايت کردن آنها نيز افزايش مييابد و به آنها حس مهم بودن را بيش از پيش تلقين ميکند.
در آخر بايد گفت خانوادهها نبايد به بازيهاي رايانهاي به عنوان پديدهاي صرفا آسيبرسان نگاه کنند. به غير از ساعتها خوشحالي که بازيهاي رايانهاي براي هر فرد در هر سني به همراه ميآورد، بسياري از بازيها براي رشد هوش و مهارتهاي ذهني مفيد هستند و حتي در بسياري از موارد به کمک افراد کمهوش و درمان معلوليتهاي ذهني آمدهاند و نقش به سزاي آنها در رشد بازيکنان بر کسي پوشيده نيست. پس اگر در عوض مقابله و برخورد، نگرش والدين به اين پديده به عنوان يک فرصت تغيير کند، شاهد بهبود روابط خانوادگي، رشد درست و متناسب فرزندان در کنار بازي کردن، پرورش انسانهايي با تفکر استراتژيک و واجد مهارت بالاي حل مسئله و داراي ذهني خلاقتر در فضاي گرم و سالم خانواده خواهيم بود.