نخستين بار، بازي تختهاي «د گيم آف پاليتيکس2» توسط اسوالد لرد3 در 1935 ساخته شد. بازي تختهاي «ديپلماسي» نيز در سال 1954 ساخته شد که در آن مرحلهاي براي مذاکره در نظر گرفته شده بود تا بازيکنان بتوانند با يکديگر به توافق برسند و پس از آن بازيهاي تخته اي متعدد ديگري در آلمان و امريکا ساخته شد.
در حيطه بازيهاي رايانهاي بازيهاي متعدد و متنوعي را ميتوان نام برد که در اين ژانر طراحي شده و عرضه شدهاند، حتي بازيهاي آنلاين زيادي نيز در سبک بازيهاي مرورگر-محور در حال حاضر وجود دارند که مخاطبان کثيري را نيز به سمت خود جذب نمودهاند (از قبيل بازيهاي سايبر نيشنز و نيشن استيت).
اما در ادامه به نمونههايي از بازيهايي که در سبک «گاورنمنت سيموليشن» (شبيهساز حکومت)، اشاره خواهد شد.
اولين نمونه از اين بازي، سري بازي «تروپيکو4» است که که در آن بازيکن به عنوان يک رئيس جمهور بايد با استفاده از توانايي و دانش خود، شروع به ساخت و ساز شهرها کند و جزيرهاي را که در دست دارد، بسازد. تمامي اعضاي خانواده رئيس جمهور در حال حاضر در جزيره هستند و مي توانند به عنوان يک حاکم، يک مدير و يا يک سفير منصوب شوند. هدف اصلي در اين بازي حفظ قدرت است.
نمونه ديگر از اين دست بازيها، بازي «يوروپا يونيورساليس5» است که به بازيکن اختيار مي دهد تا کنترل يکي از 7 کشور اروپايي را از سال 1492 تا 1792 به عهده بگيرد و قدرت آن کشور را با ابزارهاي نظامي، ديپلماسي و دارايي مستعمراتي افزايش دهد.
نمونه ديگري که در اين سبک قابل معرفي است و جزو پرمخاطبترين بازيهاي دنيا محسوب ميشود، بازي «سيويليزيشن6» (تمدن)، است که بازيکن در اين بازي به عنوان رهبر يک کشور يا يک گروه نژادي خاص است و بايد آنها در طول هزاران سال پيشرفت دهد. بازيکن در اين راه ابزارهاي مختلفي از قبيل تحقيق، ديپلماسي، توسعه اقتصادي و ابزار نظامي را در اختيار دارد.
بازيي که مورد بحث اين نوشتار قرار دارد، بازي «دموکراسي 3»7 است که توسط شرکت انگليسي «پوزيتک گيمز»8 ساخته شده و در اکتبر 2013 منتشر گرديده است. اين بازي بر روي دو پلتفرم رايانه خانگي و سيستم عامل «آي اُ اس»9 نشر داده شده و امتياز 7 از 10 را از نظر کيفيت کسب نموده که امتياز نسبتا بالايي است.
بازيکن در اين بازي در نقش يک رئيس جمهور (يا نخست وزير) قرار ميگيرد که به تازگي با راي مردم انتخاب شده و براي مدت تعيين شدهاي، اداره امور يک کشور واقعي (بازيکن در ابتداي بازي کشور خود را انتخاب ميکند) را بدست ميگيرد. در اين بازي اقشار مختلفي از جامعه در نظر گرفته شدهاند (از قبيل ليبرالها، کاپيتاليستها، سوسياليستها، ميهنپرستان، مذهبيون، کشاورزان، بازنشستگان، طرفداران محيط زيست و …) که بازيکن (رئيس جمهور) بايد رضايت اکثريت آنها که در واقع گروههاي مختلف رأيدهنده ميباشند، را کسب کند تا بتواند براي بار دوم و دفعات بعدي دوباره به عنوان نفر اول اداره کشور انتخاب شود.
رابط کاربري اصلي بازي «دموکراسي 3»، آيکونيک است. به عبارت ديگر، هيچ نقشه دو بعدي يا سه بعدي براي جستجو در آن، در بازي وجود ندارد، فقط بازيکن با مجموعهاي از نمودارهاي پيچيده بههمپيوسته مواجه است که بين جنبههاي مختلف اقتصادي و سياسي کشور وجود دارد. اصل کلي در فهم اين نمودارهاي پيچيده، فهميدن اين نکته است که همه چيز بر همه چيز تاثير ميگذارند. بازيکن ميتواند با نگهداشتن مکاننماي موس بر روي هر متغير، ارتباطات آن متغير را با بقيه متغيرها دريابد و حتي شدت تاثيرگذاري و تاثير پذيري آن را درک کند. با اين کار، بازيکن مجوعهاي از خطوط را مشاهده ميکند که به متغيرهاي ديگر متصل هستند، خطوط سبز به معني رابطه مثبت و خطوط قرمز به معني رابطه منفي هستند. حرکت سريعتر پيکانها بر روي خطوط به معناي رابطه قويتر است. نکته مهم در اين بازي، آن است که تمام ارتباطات موجود بين متغيرهاي مختلف در اداره جامعه، کمي و عددي است.
به طور مثال اگر بخواهيم توليد ناخالص ملي را از طريق توريسم افزايش دهيم، بايد بدانيم که تبهکاري را بايد در کشور کاهش داد تا براساس رابطه تعريف شده، گردشگري افزايش يافته و در نهايت با افزايش گردشگري، توليد ناخالص ملي نيز افزايش يابد، همينطور افزايش توريسم ميتواند تبعات ديگري را نيز در پي داشته باشد و آن اثرگذاري بر روي متغيري به نام بيکاري است که ميتواند باعث کاهش بيکاري نيز شود.
چالشهاي اصلي که در اين بازي، بازيکن با آنها درگير است، موضوعات متفاوتي را شامل ميشود. يکي از موضوعات اصلي که بازيکن به عنوان رئيس جمهور همواره بايد به آن توجه داشته باشد، برقراري تعادل بين درآمدها و هزينههاي کشور است؛ به عبارت ديگر، بازيکن بايد بودجه کشور را به درستي هزينه نمايد و همچنين به دنبال تامين منابع جديدي درآمدي باشد. همينطور بازيکن در حين اداره کشور ممکن است با مشکلاتي آني مواجه شود که بايد فورا آنها را علل يابي کرده و درصدد حل آن مشکلات برآيد. يکي ديگر از وظايف مهم رئيس جمهور در بازي، اجراي سياستهاي جديد است. سياستها در بازي، ابزاري کليدي براي تسخير و تسلط بر دورنماي سياسي يا اقتصادي کشور هستند. در بازي «دموکراسي 3»، يک سياست، ميتواند يک قانون باشد مثل مجموعه مقررات مرتبط با آلودگي هوا.
مسئوليت ديگري که رئيس جمهور در بازي به عهده دارد، رصد فعاليتهاي تروريستي است، برخي از اقشار اجتماعي که به خواستههايشان در طول بازي توجه نشده و يا مورد غفلت قرار گرفتهاند به تشکيل گروههاي افراطي و تروريستي اقدام ميکنند که بازيکن بايد به طور مستمر فعاليتهاي آنها را تحت نظر داشته باشد. همچنين يکي ديگر از مسئوليتهاي بازيکن، به عنوان رئيس جمهور در بازي، اين است که اعضاي کابينه خود را انتخاب کند و در صورت نياز آنها را تغيير دهد.
در اين بازي 7 جنبه اصلي در اداره امور کشور در نظر گرفته شده که هر يک از متغيرها در درون يکي از اين 7 جنبه تعريف ميشوند؛ همينطور وزراي کابينه نيز به تعداد همين 7 حيطه هستند. اين 7 جنبه عبارتند از: 1- حمل و نقل 2- رفاه 3- سياست خارجي 4- اقتصاد 5- خدمات عمومي 6- ماليات و سرانجام 7- قوانين و مقررات.
در تحليل اين بازي در ابتدا بايد به اين نکته توجه داشت که اين بازي، براي عموم ساخته نشده و عملا نيز عموم مخاطبان به اين سبک از بازي تمايل ندارند. اين بازي يک بازي تجاري محسوب نميشود و جزء بازيهاي مستقل است. همينطور اين بازي توسط بسياري از کالجها و دانشگاهها براي تدريس سيستمهاي سياسي و اقتصادي مورد استفاده قرار گرفته است.علاوه بر اين، شرکت «پوزيتک گيمز»، بارها اعلام کرده است که علاقه دارد تا اين بازي توسط مراکز آموزشي مورد استفاده قرار گيرد.
با احتساب اين مسئله، حال بايد توجه داشت که اين بازي در قالب دموکراسي چه چيزي را به مخاطبان خود منتقل ميکند؟ آيا شيوه صحيح اجراي مردمسالاري را و يا چيزي ديگر؟
يکي از موارد مهمي که در تحليل اين بازي ميتوان به آن اشاره کرد، مقوله «سياستگذاريهاي ناگزير» است. در برخي مواقع، وقتي هزينهها در بازي افزايش مييابد و درآمدها نيز به اندازه کافي از انواع ماليات تامين شده است، ممکن است عليرغم عدم تمايل، بازيکن مجبور باشد تا سياستهايي غيراخلاقي را به تصويب برساند که باعث افزايش درآمدهاي دولت شود. سياستهايي از قبيل قمار (در توضيح اين سياست در بازي آمده است که “براي برخيها، قمار گناهي است که منجر به فقر و بحران ميشود ولي برخي ديگر بر اين عقيدهاند که قمار، تفريحي غير مضر است که همچنين ميتوانيد از طريق ماليات، درآمد خوبي را براي حکومت به ارمغان آورد. همينطور قمار، توريسم را تقويت کرده و شغل ايجاد ميکند.”)، قانوني کردن روسپيگري (در توضيح آن در بازي آمده است که “سنتگرايان مدعي هستند که قانوني کردن روسپيگري، منجر به کاهش شديد ارزشهاي خانوادگي ميشود. ديگران مدعي هستند که روسپيگري بعيد است که از بين برود حتي اگر غير قانوني باشد. پس براي جامعه و روسپيها بهتر است که اين عمل تحت مقررات و نظارت صورت گيرد تا به صورت تبهکارانه و زيرزميني.”)، ماليات بر مواد مخدر تفريحي (در توضيخ آن در بازي آمده است که “دولتها مدعي هستند که مصرف اين مواد بايد به صورت تفريحي و مودبانه باشد تا منجر به اختلال در سلامتي افراد نشود.”) و ماليات بر الکل (در توضيح آن در بازي ذکر شده است که “شواهدي وجود دارد که مصرف بيش از اندازه الکل ميتواند منجر به مشکلات سلامتي و حتي مرگ زودرس شود. اگرچه برخي از مردم دليل ميآورند که دولت نبايد به حقوق فردي مردم و اينکه آنها چه مي نوشند وارد شود. همچنين نبايد اين را نيز ناديده گرفت که دولت مي تواند پول بسيار زيادي را از ماليات بر مصرف الکل نصيب خود کند.”).
موضوع مهم ديگري که در تحليل اين بازي به آن بايد توجه داشت اين است که پس از هر دوره زماني که از مديريت شما در بازي ميگذرد، صفحهاي براي شما نمايش داده ميشود که در واقع در حکم گزارش عملکرد شما است تا به وسيله ارزيابي آنچه انجام دادهايد، عملکرد خود را بهبود بخشيد اما در اين صفحه هر بار يک موقعيت دشوار نمايش داده ميشود که رئيس جمهور بايد درباره آن تصميمگيري کند. در اين تصميمگيري، ظاهرا به نظر ميرسد، تصميم و انتخاب با شما است اما در واقع بازي به طوري نامحسوس شما را به سمت گزينههايي از پيش تعيين شده سوق ميدهد. به عبارت ديگر در برخي از اين موقعيتهاي دشوار، نوعي منطق و بيان وجود دارد که به طور هدايت شده ميتواند تصميم بازيکن را تحت تاثير قرار دهد. مثلا پيرامون موضوعاتي از قبيل موارد ذيل ميتوان پي به نيت سازنده بازي برد. اولين موقعيت دشواري که قابل ذکر است، «قتل خودخواسته10» (اوتانازي) است. شرح موقعيتي که بازي درباره اوتانازي ميدهد، عبارت است از “يک شهروند مشهور 66 ساله در حال رنج کشيدن از يک بيماري و زندگي در درد سخت و دائمي است. اگرچه تکنيکهاي درماني مدرن ميتواند او را براي سالها زنده نگه دارد ولي او بارها اعلام کرده که ميخواهد آنها زندگي او را بگيرند.” در اين موقعيت، بازي دو گزينه را با دو استدلال روبروي شما قرار ميدهد، 1- قانوني کردن: اين فوقالعاده ظالمانه است که زندگي مردم را در درد دائم نگه داريم وقتي که هيچ اميدي براي بازآوري آنها وجود ندارد. 2- عدم تغيير قانون: همه با شخص بيمار و رنجهاي او همدردي ميکنند اما تغيير قانون تصميم اشتباهي است.
به نظر شما کداميک از گزينههاي بالا فاقد استدلال است و بازيکن اگر بخواهد به طور منطقي تصميم بگيرد بايد کدام را انتخاب کند؟
موقعيت دومي که ميتوان از بازي به عنوان شاهد ذکر کرد، «ازدواج همجنسها» است که بازي آنن موقعيت را اينطور شرح ميدهد که “ازدواج يک موضوع سرراست است و يک جشني که براي دو زوج غير همجنس درنظر گرفته شده است اما به طور فزايندهاي، وزراي ليبرال بيشتري ازدواج هبا همجنس را انجام دادهاند. آيا ما بايد در سطح قانوني از اين مسئله جلوگيري کنيم؟” بازي دو گزينه را به همراه استدلال جلوي روي شما قرار ميدهد تا انتخابي منطقي داشته باشيد.1-جلوگيري از آن: اين ديوانگي است که اجازه دهيم اين مسئله هجوآميز وارد يک جشن مذهبي شود. با ايستادن و کاري انجام ندادن ما چشم خود را بر اين مسئله بسته ايم. کليسا خارج از کنترل مي شود اگر ما فورا واکنشي براي متوقف ساختن آن انجام ندهيم. 2- مجاز شمردن آن: هيچ دليل خوبي براي جلوگيري از چنين ازدواجهايي وجود ندارد. اين در اختيارات دولت نيست که رابطه بين دو زوج عاشق را تفسير کند. جلوگيري از اين نوع روابط، ميتواند تجاوزي نابخشودني به زندگي شخصي مردم باشد. موقعيتهاي دشوار ديگري از قبيل «کفرگويي»، «استفاده از نمادهاي مذهبي در مدارس» و … نيز نمونه هاي ديگري از اين سوگيري در انتخابها است.
در تحليل اين بازي، موضوع ديگري را که ميتوان بيان نمود، اينکه اگر شما حتي 3 بار پياپي توسط مردم به عنوان رئيس جمهور انتخاب شويد و تا 95 درصد آرا را کسب کنيد، 5 درصد ناراضي که ليبرالها و کاپيتاليستها هستند ميتوانند با نفوذي که در کابينه شما دارند، موجب استعفاي دسته جمعي وزراي شما شوند و کشور را با بحران مواجه کرده و همه را ناراضي کنند.
با گذشت زمان و گرفتن گزارشهاي فصلي، در پايين اين صفحه گزارش، هر بار جملهاي از يک فرد مشهور نمايش داده ميشود که به زعم بازي، درصدد دميدن روحيهاي در بازيکن است که او را به سمت موفقيت در بازي هدايت کند و راه و رسم سياست را به او بياموزد. که ذکر برخي از اين عبارات ميتواند به خوبي جهتگيري اصلي بازي را در لواي مفهوم «دموکراسي» و افشاي ماهيت اصلي «دموکراسي» روشن کند. برخي از اين جملات عبارتند از:
– نيکولا ماکياولي: سياست ارتباطي با اخلاق ندارد.
– مايکل مور: يک وجه فريب خوري در مردم امريکا وجود دارد. آنها به سادگي فريب مي خورند. مذهب بهترين وسيله است براي اينکه بتوان آنها را فريب داد.
– آبراهام لينکن: راي ها جانشيني صلح آميزتر و مشروع تر براي گلوله ها هستند.
– گردن براون: ما براي گاوها بيشتر خرج ميکنيم تا براي فقرا.
– ناپلئون: مذهب چيزي است که فقرا را از اينکه اغنيا را بکشند، نگه مي دارد.
– مائو تسه تانگ: سياست، جنگ بدون خونريزي است.
– چارلز دوگل: چطور مي تواني بر کشوري حکومت کني که 246 نوع پنير دارد؟
– ولتر: من سخن تو را رد مي کنم ولي از حق آزادي بيان تو دفاع مي نمايم.
– کارل مارکس: فيلسوف ها فقط جهان را تفسير مي کنند، مهم تغيير آن است.
– چرچيل: بهترين استدلال عليه دموکراسي اين است که 5 دقيقه با راي دهندگان طبقه متوسط صحبت کني.
– بيسمارک: براي حفظ احترام سوسيسوکالباس و قوانين، نبايد آنها در حين ساخته شدن مشاهده شوند.
از عبارات ذکر شده فوق و عبارات مشابه آن که در طول بازي، به طور مداوم از جلوي چشم بازيکن رژه ميروند، ميتوان به نتايجي ضمني رسيد که بر روحيه و انديشه بازيکن به مثابه يک سياستمدار تاثير ميگذارند. آن نتايج عبارتند از:
1- دموکراسي در عمل قابل اجرا نيست و جبري نهفته در فرآيند تصميمسازي سياسي موجود است و در واقع دموکراسي نسخه تلطيف شده ديکتاتوري است.
2- آزادي مفهومي غير قابل دسترس در دنياي واقعي است و دموکراسي تنها توهم آزادي را به مردم ميدهد.
3- سياستورزي از اخلاق فاصله دارد و يک سياستمدار نبايد در پي بايد و نبايدهاي اخلاقي باشد بلکه بايد بايد به صورت نسبي و اقتضايي رفتار کند.
4- در دموکراسي، مخالفت فقرا با کمک ابزار مذهب خنثي ميشود و دموکراسي نه تنها براي فقرا بلکه براي هيچ گروهي به طور واقعي ارزشي قائل نيست.
در نهايت درباره اين بازي ميتوان گفت که اين بازي درصدد است تا سياستمداراني گرگصفت تربيت کند که بدانند «دنياي سياست، دنياي کسب و حفظ قدرت، به هر قيمت است اما با پوششي نفيس از دموکراسي».
1. Government Simulation
2. The Game of Politics
3. Oswald B. Lord
4. Tropico
5. Europa Universalis
6. Civilization
7. Democracy3
8. Positech Games
9. IOS
10. Euthanasia