سه بازي ای که به شما کمک مي کند تا با افسردگي دست و پنجه نرم کنيد.
بازي «الود1» (اجتناب)
کارگاه بازي سازي «ميت گمبيت2» سنگاپور بازي بسيار کوتاهي تحت عنوان «الود» ساخته است که در واقع ارائه استعاري تجربه افسردگي است.
اين بازي در جنگلي تاريک شروع ميشود که حاکي از بيان احساسات کساني است که دچار افسردگي شديدي هستند. از قبيل بيحالي و سستي، گرفتگي و عدم علاقه به جهان هستي.
همانطور که شخصيت بازي به سمت جلو ميرود، در فضايي دو بعدي پرندهها را شکار مي کند، «از اين کار لذت ميبرد»، و مي تواند اين کار را با پرشهاي بلندي نيز همراه سازد.
پس، هدف از پريدن روي شاخههاي درخت تا آخرين شاخه پيشرفت و جلو بردن بازي است.
اين موقعيت نشان ميدهد که اين بازي اساسا شامل پرش هاي ابله گونه است و شما آنقدر اين کار را تکرار و تکرار مي کنيد تا سردرگم شويد، با اين کار در جا مي زنيد و به نقطه شروع بازي سقوط مي کنيد! اين کارهاي تکراري حس پوچي و غرق شدن در منجلاب را براي شما تداعي ميکند.
سرانجام، بار ديگر خودتان را به فضاي تاريک جنگل ميکشانيد و بازي را از سر مي گيريد.
بار دوم، از آسمان ميافتيم و خودمان را خم ميکنيم تا با هزار زحمت بالا برويم و مسلما اين کار هيچ فايده اي نخواهد داشت. بنابراين نميتوانيم به سطح زمين برگرديم، پس از سراشيبي تپه سر ميخوريم تا اينکه درون حفرهاي مي افتيم و اينجاست که گيم اور ميشويم.
تنزل و سقوطي سخت ميتواند شما را در حفره عميقي رها کند که بالارفتن از آن دشوار است.
اين تشبيه و يا استعاره در اين جا کاملا روشن و واضح است. گاهي اوقات شخص افسرده آنقدر توانايي دارد که خودش را از اين حفره هاي تاريک بيرون بکشد، اما سراشيبي تند، فرد را به اعماق هيجاني ميکشاند که اشخاص افسرده با آن مانوس هستند. سقوط و تنزلي که به اندازه کافي دشوار است مي تواند شما را در ورطه چاهي ژرف رها کند که بيرون آمدن از آن کار سختي است.
بازي «اکچوال سان لايت3» (آفتاب راستين)
اين بازي که پر است از بالا وپايين پريدنهاي متوالي، در ظاهر نمونه بارز و زيبايي به نظر ميآيد. اما در چند ثانيه اول بازي نميدانيد چه کار بايد بکنيد و سردرگم ميشويد. در اين بازي شما «اوان» هستيد، مردي چاق که از زندگيش نفرت دارد. آنچه که در بازي ارائه ميشود، زندگي يک روز «اوان4» است اما چيزي که بطور دائم به شما نشان داده ميشود، چيزي نيست جز آنچه که در ذهن اين فرد ميگذرد.
داستان اين بازي با هوشمندي خاصي نوشته شده و خالق اين اثر «ويل انيل5» بي شک نويسنده اي عالي با هوشي سرشار از بذله گويي است. متن ارائه شده توسط اين نويسنده، روايتي داستاني است که به صورت تصاويري قبيح و اشکالي با ترسيمي رقت آور از زندگي انسان به نمايش ميگذارد.
وقتي به «اوان» نگاه ميکنم و روح و روان آشناي او را مورد بررسي قرار ميدهيم، در ظاهر بسيار عادي به نظر ميآيد، اما درونش مملو از آشفتگي است. او مثل ما سعي ميکند تا جايي که ميتواند به بهترين شکل از خود مراقبت کند، در حالي که درکي از دنياي اطراف خودش ندارد. او فردي است متوهم و داراي سوء ظن شديد که گمان مي کند دوستي ندارد.
افسرده حالي و پريشاني به شما دروغ ميگويد و شما آن را باور مي کنيد.
اما او اشتباه ميکند و ما به عنوان کساني که از بيرون نظارگر هستيم، ميتوانيم شرايط محيطي و پيشامدهايي که برايش پيش مي آيد به صورت واقعي ببينيم.
شما به يک چشم انداز خارجي نياز داريد، «اوان» در اين بازي به چيزي گوش نميکند و اين در حالي است که به بعضي از مقاصدش دست پيدا مي کند. او گمان ميکند آنچه که در سرش ميگذرد درست است و بقيه اشتباه فکر ميکنند. او با بيماري ديرينه خودش آنقدر زندگي ميکند که غلبه بر آن برايش امکان پذير نيست و شما با بازي کردن به خوبي اين مطلب را درمييابيد.
بازي «اينر ويژن6» (تصوري دروني)
تصور دروني از يک بازي فلش سريع و نه چندان خوشايند، به شما اين امکان را ميدهد که با افراد افسردهاي که در صدد خودکشي هستند صحبت کنيد. هدف شما از اين بازي اين است که آنها را از قصدشان منصرف کنيد. بازي سختي نيست و در رابطه با کسي است که تجربه افسردگي دارد. همچنين اين بازي به نظر کاملا ساده مي آيد.
اين بازي براي کساني که افسردگي7 را تجربه نکرده اند، مناسب نيست. تجربه نشان ميدهد دست يابي به راه حل درست و روشن و غلبه بر اين مشکل خصوصا زماني که با اين بحران دست به گريبان هستيد، بسيار مشکل است.
وقتي در اين بازي با کسي که حس مشترک با شما دارد روبه رو مي شويد، شما چيزهايي که نياز به بيان است مطرح ميکنيد و با عکسالعمل مثبت آنها روبه رو ميشويد که نشان مي دهد شما چگونه با مشکل خود دست و پنجه نرم کردهايد.
اين سه بازي هر کدام به شيوه خاص خودشان جالب هستند و مسلما ميتوانند در رده هاي هنري مطابق با ويژگي هاي بنيادي قابل تعريف در بازي هاي ويدئويي توليد و نمايش داده شود.
بازي کردن اين 3 عنوان، تجربياتي را به همراه دارد که با افسرده بودن يا نبودن شما در تضاد نيست. اما به گمان من کساني که مي توانند اين بازي ها را انجام بدهند، قادرند از اتفاقاتي که در ذهنشان رخ مي دهد به مفاهيم بزرگي دست پيدا کنند و در واقع اين قدرتي راستين از هنر رسانه اي است.
——————————————————————————————————————————————–
1. Elude
2. MIT GAMBIT
3. Actual Sunlight
4. Evan
5. Will O’Neill
6. Inner Vision
7. Depression