سبک اين بازي اکشن ماجراجويي است و گيم پلي آن نيز حالت «هک اند اسلش4» دارد. از نکات قابل توجه در اين بازي، تغيير کامل ظاهر شخصيت اصلي بازي با سريهاي قبلي است، در حالي که نام و نشان شخصيت اصلي، نسخههاي پيشين را نيز با خود به يدک مي کشد. همچنين در نامگذاري بازي به جاي استفاده از پسوند عدد تنها از مخفف نام اين سري بازي استفاده شده و در کل به معناي تولدي دوباره براي اين مجموعه است.
بازي در جهاني که به دست شياطين کنترل ميشود، جريان دارد. شخصيت اصلي بازي يک دورگه نيمي فرشته و نيمي شيطان است که براي نجات دنيا با فرمانرواي شياطين به نبرد ميپردازد. اگرچه به نظر ميرسد که اين بازي ضديت و مقابله با شيطان را نشان ميدهد، اما داراي محتوايي مرموز و مغاير با نهج اديان ابراهيمي است. اين بازي، تنها يکي از بازيهاي پرفروشي است که پيام اديان ابراهيمي را تحريف ميکند و به ادامه روند آمادگي جامعه براي ظهور ضد مسيح آخرزماني يا همان دجال ميپردازد.
شخصيت اصلي بازي يعني دانته5 همنام با شاعر و نويسنده ايتاليايي است که کتاب کمدي الهي6 را نوشته است. داستان بازي روايتگر دوران جواني دانته است. او جواني خوشگذران و بي قيد و بند است که مسائل پيرامون برايش اهميتي ندارد. شهر ليمبو7 (به معناي برزخ)، شهري است که در آن، جهانهاي موازي با هم در تلاقي هستند و شياطين بدين شکل کنترل آنجا را به دست گرفتهاند و با اطلاع از گذشته دانته قصد از بين بردن او را دارند. در اين هنگام دختري به نام «کت8»، دانته را از نيت شياطين با خبر ميکند و در نهايت به همراه او به مکاني مرموز براي مقابله با شياطين ميرود. کت براي فردي به نام «ورجيل9» کار ميکند که برادر دانته است اما دانته به دلايلي خاطرات خود را به ياد نميآورد و او را نميشناسد. اما کمي بعد ورجيل او را از اين واقعيت آگاه ميسازد که وي برادر اوست و دانته نيز ميفهمد که او و برادر دوقلويش يعني ورجيل، فرزندان فرشتهاي به نام «اوا10» و شيطاني به نام «اسپاردا11» هستند. دانته و برادرش حاصل يک رابطه خلاف قانون بودهاند و تحت عنوان «نفيليم12» يا دورگه شناخته ميشوند که به همين علت داراي قدرتي شگفتآور هستند.همچنين دانته پي ميبرد که مادرش به دست فرمانرواي شياطين که «ماندس13» نام دارد کشته شده است و به دنبال انتقام بر ميآيد.
در اين بازي از نمادهاي شيطانپرستي و ايلومناتي14 زيادي استفاده شده است. در ظاهر نيز اين بازي نشان دهنده نبردي بر ضد ايلومناتي است. شخصيت منفي بازي يعني همان ماندس شيطان که در کالبد انسان درآمده است، به صورت اسرارآميزي قدرت را در سرتاسر آمريکا به دست گرفته است. او با کنترل بانکهاي بين المللي توانسته سياستمداران و شرکتهاي بزرگ را تبديل به خدمه خود کند. او حتي رئيس جمهور را هم به خدمت خود درآورده و در صحنهاي آشکار در بازي، ماندس از رئيس جمهور درخواست يک تريليون دلار ميکند و وي نيز قبول ميکند.ماندس همچنين به وسيله شبکهاي گسترده از دوربينهاي مدار بسته، تمامي شهر ليمبو را زير نظر گرفته است و از تمامي فعاليتها و روابط مردم آگاه است. همچنين او يک رسانه خبري اختصاصي دارد که به طور شبانه روز گزارشهاي يکجانبهاي را ارائه ميکند. مجريان برنامههاي سرگرمي، ستارگان پاپ و ورزشکاران مشهور و… همگي مهره هاي او هستند که توسط شياطين اداره مي شوند و وظيفه سرگرم کردن مردم را دارند. تمامي اين قضايا که به آنها اشاره شد نشان ميدهد که ماندس نسخه پيشرفتهاي از توطئه گران ايلومناتي و يا فرماسونرهاي15 امروزي است.
نمادها و تصويرگريهاي مربوط به ايلومناتيها و شيطانپرستان در اين بازي فراوان هستند. اين از همان صحنههاي آغازين که دانته در حال نوشيدن محتواي بطرياي است که عدد 666 بر روي آن حک شده (تحت عنوان عدد جانور16 و نماد دجال شناخته مي شود)، معلوم است. در کتاب مکاشفه يوحنا17 که کتاب وحي و مکاشفه عيسي مسيح نيز خوانده ميشود و آخرين کتاب از کتب عهد جديد مسيحيان ميباشد، در مورد دجال اطلاعاتي داده شده است. هنگامي که دجال کنترل جهاني را به دست ميگيرد، سيستم اقتصاديي با نام «مارک آف د بيست18» يا همان نشان جانوري را تاسيس ميکند. اين نشان بر روي دست راست يا پيشاني انسانها قرار ميگيرد. داشتن اين نشان تنها راه خريد و فروش کالاست. اين موضوع در بخش سيزدهم کتاب مکاشفات يوحنا آمده است. اين نشان همراه با کشتار بسياري خواهد بود. اين سيستم اقتصادي به طور آشکاري نيازمند داشتن اين نشان به عنوان اطلاعات مالي براي هر فرد است و توانايي به روز شدن دارد. هرچند در زماني که کتاب مکاشفات يوحنا نوشته بود يعني قرن اول ميلادي اين موضوع دور از ذهن ميبود اما امروزه کاملا ملموس و باورپذير است.
در اين بازي بخشي نيز وجود دارد که طي آن دانته به آن وارد مي شود. اين بخش که تحت عنوان «دويل تريگر19» يا ماشه شيطان ناميده ميشود، قدرتي ماورايي را نشان ميدهد و در واقع همان قدرتي است که بازيکن خواهان دستيابي به آن است. بوسيله اين قدرت نيمه شيطاني دانته نمايان ميشود و به قدرت زيادي دست پيدا ميکند.
انجيل به مسيحيان هشدار ميدهد که از تاثير شيطان بر روي فکر و قلب خود بر حذر باشند. براساس نوشتههاي انجيل، نمادهايي با قدرتهاي ماورايي و زيادي موجود هستند که ايدهاي اسرار آميزي را به ذهن بيننده خود القا ميکنند، به اندازهاي که گويا در ذهن آنان حک مي شود. بازي کردن اين بازي براي مدت طولاني و به صورت پر تکرار ممکن است بر ذهن بازيکن چنين اثري بگذارد و باعث ريشه دواندن ايدههاي شيطاني شود.
حال به اصل داستان بازي و شخصيت هاي آن باز ميگرديم. همان طور که قبلا گفته شد، دختري به نام «کت» همراه دانته ميشود. کت به عنوان يک روح ميانجي معرفي ميشود که توانايي ديدن و شنيدن اتفاقات شهر ليمبو را دارد.همچنين قادر است تا با دانته تعامل داشته باشد. او از قوطي اسپري خود و شابلونهايي که در اختيار دارد نمادهايي جادويي در بازي ايجاد ميکند که اصل قضيهاي که در اين شکلها وجود دارد به راهي براي خروج دانته از ليمبو اشاره مي کند. قوطيهاي اسپري بوسيله مواد گياهي و ساير مواد ديگر پر مي شود، کت اين مواد را با استفاده از توانايي جادوگري خود درست ميکند. دانته به صورت منظم از توانايي کت به عنوان يک ميانجي و يک نيروي کمکي براي انجام ماموريتهايش استفاده ميکند.
در ارتباط با مسئله جادوگري در قرآن و ساير کتابهاي آسماني اشارات گوناگوني آمده است اما در ارتباط با موضوع ما، داستان دو فرشته به نام هاروت وماروت بسيار قابل توجه است. در رابطه با اين دو فرشته در آيه 102 سوره بقره آمده است “و (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم ميخواندند، پيروي کردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود؛ و) کافر نشد؛ ولي شياطين کفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروي کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، براي آشنايي با طرز ابطال آن، به مردم ياد ميدادند.) و به هيچ کس چيزي ياد نميدادند، مگر اينکه از پيش به او ميگفتند: «ما وسيله آزمايشيم کافر نشو! (و از اين تعليمات، سوء استفاده نکن!)» ولي آنها از آن دو فرشته، مطالبي را ميآموختند که بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايي بيفکنند؛ ولي هيچ گاه نميتوانند بدون اجازه خداوند، به انساني زيان برسانند. آنها قسمتهايي را فرا ميگرفتند که به آنان زيان ميرسانيد و نفعي نميداد. و مسلما ميدانستند هر کسي خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهرهاي نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر ميدانستند!”. جادوگري در اديان الهي به عنوان يک گناه محسوب ميشود. حتي انجيل اعلام ميکند که جادوگران با نيروهاي شيطاني تماس پيدا ميکنند تا از اين راه بتوانند از قدرتهاي آنان استفاده کنند و اين خود گناهي بزرگ است.
در ارتباط با ظاهر کت، آشکار است که او داراي خالکوبي ستاره بر روي پيشانياش است که نشاني از چشم سوم يا «آجنا20» است. آجنا که يکي از چاکراهاي بدن21 است، در سنت هاي دارما22 (آيينهاي هندي) مسئول هوشياري روحاني و معنوي است و همچنين نماد بصيرت است. در واقع کت با استفاده از همين چشم سوم است که مي تواند از اتفاقات پشت پرده شهر ليمبو با خبر شود. اگرچه باز شدن چشم سوم هنوز هم مي تواند به عنوان يکي از ابزارهاي جادوگري و وسيلهاي براي ارتباط با دنياي شياطين شناخته شود.
موضوع مهم ديگر در بازي مادر دانته يعني «اوا» يا همان حوا23 است. براساس انجيل، خداوند تمامي نعمتهاي خودش را جز يک ميوه، به آدم و حوا ارزاني داشته و بهشتش را در اختيار آن دو گذاشته بوده اما همان ميوه ممنوعه سرنوشت آدم و حوا را دگرگون ساخت. در اين بازي استفاده از نام حوا نيز بحث بر انگيز است، هرچند که او در بازي يک فرشته است و اشاره به حواي اصلي ندارد اما طرد شدن او حالتي استعاري به داستان هبوط آدم و حوا دارد. در اين بازي «اوا» از طرف فرشتگان به علت دلباختن به يک شيطان و داشتن رابطه با او گناهکار شمارده ميشود.
مسئله ديگر، دورگه بودن دانته و برادرش است (نيمي فرشته و نيمي شيطان)، البته منظور از شيطان واژه «ديمن24» است. در انجيل ديمنها که با نام «روحهاي ناپاک» شناخته ميشوند موجوداتي شيطاني بدون کالبدي هستند که به انسانها حمله ميکنند و يا روح آنان را تسخير مي کنند. همچنين در انجيل نشست و برخاست با اين موجودات نهي شده است و خطاب به انسانها آمده است: که شما نمي توانيد هم در جبهه شيطان باشيد هم در جبهه خدا. همچنين در اين بازي به جاي آنکه تمرکزي بر روي منجي اديان الهي باشد، يک دورگه که نيمهاي شيطاني دارد منجي بشريت مي شود! در اين بازي دانته و يارانش تنها کساني هستند که ماوراي آنچه که در شهر ليمبو مي گذرد را متوجه مي شوند، آنان شياطين را ميبينند و به نبرد با آنها ميپردازند همچنين دانته و برادرش تنها کساني هستند که توانايي شکست دادن فرمانرواي شياطين يعني ماندس را دارند و اين دو برادر به جاي آنکه به دليل قدرتهاي شيطاني خود تهديدي عليه مردم باشند به عنوان تنها راه نجات بشريت شناخته ميشوند.
يکي از نکات قابل توجه ديگر در اين بازي، نقش نداشتن خداوند است. اگرچه که فرشتگان حضور دارند و اينطور استناد ميشود که موجوداتي نيک و درستکار هستند اما به هر حال به خداوند يکتا اشارهاي نميشود. شخصيت دانته همواره به شکل فردي بي قيد و بند و ياغي تصوير ميشود، او مشروبات الکلي مينوشد، به استريپ کلاب ميرود، دست به زنا ميزند و به طور کلي فردي است بي ادب که به بسياري از مسائل بيحرمتي ميکند. از طرفي هم جنگ افزار اصلي او که شمشيري با قدرتي ماواريي است با نام «ربليون25» يا همان سرکشي و يا ياغيگري معرفي ميشود. اما باز هم با همه اين مسائل او منجي بشريت است!
در نهايت بايد گفت اگرچه بازي «دويل مي کراي» بازيکن را ترغيب به مبارزه با شياطين ميکند و اشارات درستي در زمينه نفوذ شيطان به افکار افراد قدرتمند براي کنترل بشريت ميکند اما از طرفي تحريفي غير مستقيم بر کتب الهي وعقايد مردم معتقد است که با مطرح کردن موضوعي با درونمايه ديني و پرداختن به آن حقايق بسياري در زمينه هاي مختلف به ويژه منجي بشريت را ناديده گرفته و صرفا بر اساس علاقه خود داستاني را رقم مي زند که براي فردي با ديدگاه مذهبي غير قابل پذيرش است.
از همه مهمتر اينکه اين بازي يک استراتژي اساسي است که سردمداران هژموني جهاني در همه توليدات رسانهاي تصميم بر آن گرفتهاند تا جريان شستشوي مغزي را از انکار و ناديده گرفتن واقعيت به سمت تاييد واقعيت ولي القاي انحراف در راه برونرفت از سلطه تغيير دهند تا به اين وسيله بتوانند زنجير ديگري بر پاي انسانيت بياندازند و انسان را اهلي افکار پليد و شيطاني خود کنند.
در نهايت درباره اين بازي بايد گفت براي مقابله با شيطان و جادوهاي شيطاني، نياز به تجهيز به خصلتهاي شيطاني و استفاده از جادوگري نيست يا به عبارتي ديگر «خون نميتواند خون را بشويد».
1. DMC: Devil May Cry
2. Ninja Theory
3. Capcom
4. Hack and Slash
5. Dante
6. Divine Comedy
7. Limbo
8. Kat
9. Vergil
10. Eva
11. Sparda
12. Nephilim
13. Mundus
14. Illuminati
15. Freemasonry
16. Beast Number
17. The Book of Revelation
18. Mark of The Beast
19. Devil Trigger
20. Ajna
21. Chakra
22. Dharma
23. Eve
24. Demon
25. Rebellion