امروزه بازيهاي رايانهاي تجاري به طور گستردهاي در کلاس هاي درس مورد استفاده قرار ميگيرند. اگرچه تحقيقات کمي درباره استفاده از بازيها در کلاس هاي درس صورت پذيرفته است، ولي پتانسيل اين بازيها در يادگيري و امور آموزشي براي همگان واضح و مبرهن گشته است.
دو تئوري آموزشي 1. گانيه1 1985، به نام شرايط يادگيري2 و 2. گاردنر3 1983 با نام هوش چندگانه4، مرتبطترين نظريهها پيرامون آموزش توسط بازيهاي رايانهاي است. بازيهاي خوب، عناصر لازم براي تعليم و آموزش را به همان شکلي که توسط گانيه و گاردنر فهرست شدهاند، در خود دارند.
نظريه گانيه بر اين اساس است که يادگيري و آموزش داراي انواع و سطوح متفاوت است. هر يک از اين سطوح رويکرد متفاوتي در يادگيري دارند. اگرچه اين دو رويکرد تا حد زيادي هم پوشاني دارند ولي هر يک واجد ويژگيهايي هستند که آنها را از هم متمايز ميسازد. نظريه گاردنر بيشتر به آموزشهاي اجتماعي و فرهنگي ميپردازد در صورتي که گانيه بر روي آموزشهاي شناختي تمرکز دارد. طبقهبندي آموزشي گانيه شامل اطلاعات گفتاري، مهارتها و نگرشهاي مکانيکي بوده که در کتاب 9 اصل يادگيري به طور مفصل توضيح داده شدهاند. اين 9 اصل لازمه يادگيري بوده و در انتخاب هر يک از رسانهها تاثير گذارند. بازيهاي خوب همه اصول لازم براي يادگيري را در خود داشته و باعث ميشوند تا يک بازي در امر آموزش به کار گرفته شود.
9 اصل گانيه که در بازي به کار گرفته مي شوند، عبارتند از:
1. جلب توجه (دريافت): در اين حالت، خود بازي به طور خودکار بازي کرده و با نشان دادن عناصر بازي سعي ميکند تا بازيکن به بازي جذب شود.
2. مطلع ساختن دانش آموز از اهداف يادگيري (انتظارات): قسمتي از پيش زمينه بازي نمايش داده شده و شرايط لازم براي برنده شدن توضيح داده ميشود.
3. يادآوري مواردي که قبلا فرا گرفته شدهاند.(يادآوري): اين مورد اغلب اوقات به شکل فراهم آوردن پيش زمينههايي به عنوان مقدمهاي بر بازي جديد، صورت ميپذيرد. گاهي ابتداي بازيهاي جديد پيش زمينه بازيهاي قبلي بوده و بازيکن آماده ميشود تا بازي جديد را شروع کند.
4. ايجاد انگيزه ( ادراک انتخابي): کنترل بازي، طراحيهايي که علاوه بر اينکه چالش برانگيز باشند، تشويق کننده نيز هستند.
5. راهنمايي کردن (دريافت اطلاعات): بازيهايي که کامل بوده و بازيکن با استفاده از آن چيزهايي را ياد ميگيرد.
6. اجراييکردن (پاسخ دادن): يک عنصر بسيار مهم بازي «کنش متقابل» است. بدون «کنش متقابل» بازي اصلا بازي به حساب نميآيد.
7. بازخورد داشتن (جواب دادن): با ديدن امتياز اين امر صورت ميپذيرد.
8. ارزيابي عملکرد (بازيابي): طراحي بازي بايد طوري باشد که بازيکن بازخورد کافي ديده و انگيزه خود را از دست ندهد.
9. تقويت حافظه و استفاده از موارد آموخته شده (تعميم): مهارت ها و استراتژيهايي که در يک بازي آموخته ميشوند در بازيها و سبکهاي ديگر نيز قابل استفاده هستند.
و اما نظريه گاردنر با نام هوش چندگانه يکي از تئوريهاي بسيار مهم در تئوريهاي آموزشي است. اين هوشها شامل: زباني، موسيقايي، منطق و رياضي، فضايي، بدني، درون فردي (بينش و شناختي) و بينافردي (مهارت هاي اجتماعي) هستند. کاربرد اين نظريه در امر آموزش زماني مفيد و موثر واقع ميشود که بتوان اصول آموزشي را درباره اين هوشها به کار گرفت و آنها را تقويت نمود. البته در برخي فرهنگها براي هر يک از اين هوشها اهميت بيشتري وجود دارد.
به راحتي ميتوان اين نظريه را در طراحي بازي به کار گرفت. تمامي اين هوشها در بازيهاي موفق وجود دارند. بازيهاي خوب و موفق تمامي اين هوشها را درگير کرده و تجربه بسيار خوبي را در اختيار بازيکن قرار ميدهند. اين بازيها باعث ميشوند که بازيکن بتواند از توانايي ها و قدرت خود استفاده کند.
1. زباني: بازيها در راهنمايي کردنها و کمک کردن به بازيکن از عناصر نوشتاري و کلامي استفاده ميکنند.
2. فضايي5: بازي ها تصويري بوده و بازيکن را در يک فضاي سه بعدي قرار ميدهند. بازيکن در چنين فضايي بايد کنترل بازي را در اختيار گرفته و آن را هدايت کند.
3. موسيقايي: صدا و موسيقي که در بازي استفاده ميشود به پيچيدگي موسيقي هايي است که در فيلمها مورد استفاده قرار ميگيرند. از صداها و موسيقي براي بازخوردها، پاسخ دادن و نيز اثرگذاري و سرگرم کردن استفاده ميشود.
4. بدني و حرکتي: اگرچه هنوز بازيکن به طور فيزيکي بازي نميکند، در بسياري از بازيها، گيمر به طور مجازي خود را در جاي شخصيت بازي قرار داده و حرکاتي را از جمله حرکات دست انجام ميدهد.
5. منطق و رياضي: استراتژي در بازي بسيار مهم است، بسته به سبک و بازي خاصي که انجام ميشود، اين نوع هوش استفاده ميشود.
6. درون فردي: در بازي استراتژي بسيار مهم تلقي ميشود، استراتژي به بازيکن ميگويد که چه کاري ميتواند انجام دهد، گيمر را مجبور ميکند تا دريابد که قادر به انجام چه کارهايي است، چه کارهايي ميخواهد انجام دهد، فرد چگونه عکس العمل نشان ميدهد، از چه چيزهايي دوري کرده و به سمت چه چيزهايي برود.
7. بينافردي: بسياري از بازيها چندين نفره بازي ميشوند. حتي در بازيهاي فردي نيز شخصيتهايي وجود دارند که فقط حضور دارند و بازي نميشوند. در اين نوع بازيها بايد با آنها مشارکت و يا رقابت کرده و پيروزي را از آن خود ساخت.
مرتبط ساختن طراحي بازي و نظريههاي يادگيري امري بسيار مهم در به کارگيري بازي به عنوان ابزاري ارزشمند در آموزش است.
———————————————————————————————-
1. Gagne
2. Conditions of Learning
3. Gardner
4. Multiple Intelligence
5. Spatial