رستگاري1 در دين به معني نجات انسان از گناه و عواقب گناه است. هرچند معناي رستگاري در اديان گوناگون يکي نيست، اما در اديان توحيدي مانند يهوديت، مسيحيت و اسلام، رستگاري مسئلهاي کانوني است. در اسلام، رستگاري و فلاح همواره با ايمان به خداوند و به ياد خدا بودن همراه شده است. معناي حقيقي رستگاري، نجات از بلا و فساد، و رسيدن به سعادت اخروي و ابدي است.
رستگاري در بازي ها به شکل متفاوتي به نمايش در مي آيد و با مفهوم مذهبي آن تفاوت چشمگيري دارد. در بازي هاي رايانه اي معمولا بهشت و جهنم وجود ندارند و يا اينکه دنيايي همانند زمين معرفي مي شوند که انسان ها در آنها همانند زندگي شان روي زمين به ادامه زندگي مي پردازند. در بازي هاي رايانه اي کاراکتر ها پس از مرگ به طور کامل نابود مي شوند و معمولا خبري از زندگي ابدي نيست به همين دليل است که جاودانگي و زندگي ابدي يکي از قدرت هايي است که کاراکتر هاي بازي ها سعي دارند به آن برسند. به طور مثال مي توان به بازي «هل گيت2» اشاره کرد. داستان بازي در آينده اي دور اتفاق مي افتد زماني که شياطين موفق شده اند با باز کردن دريچه هاي تاريکي وارد دنياي انسان ها بشوند و تمام شهرهاي انسانها را از بين ببرند. انسان ها براي نجات دادن زندگي شان، گروه هاي مقاومت تشکيل داده اند و با شعار «مرده ها را به خاطر بسپار و براي زنده ها بجنگ» به مبارزه با شياطين مي پردازند. در روند داستاني بازي، انسان ها اميدي به آينده ندارند و سرنوشتشان را در دستان مبارزان آزادي در بازي قرار داده اند. انسانها پس از مرگ محو مي شوند و به شکل ارواح سرگردان در شهر ها پرسه مي زنند و يا اينکه خودشان به شکل شياطين به دنياي انسان ها باز مي گردند وبه مبارزه با دوستان و خويشاوندانشان مي پردازند. بازي اين مسئله را براي کاربران مطرح مي کند که هيچ دنيايي پس از مرگ وجود ندارد و اگر آنها در اين دنيا بميرند براي هميشه مرده اند و زندگي شان هدر است.
يا مي توان به بازي «دراگنز داگما3» اشاره کرد. اسم بازي که در اصطلاح به معناي «اعتقاد اژدها» خوانده مي شود درباره فردي است که قلبش (نمادي از روح فرد) توسط يک اژدها به اسارت گرفته مي شود و اين فرد بايد به کمک ارتش «پان ها4» به مبارزه با اژدها بپردازد تا سرنوشت خودش و دنيا را رقم بزند. اين فرد در بازي با نام «اريزن5» (قيام کننده) ناميده مي شود و رهبري ارتش پان ها را بر عهده دارد. اريزن به کمک اين ارتش به مبارزه اژدها مي پردازد و در انتها موفق مي شود تا اژدها را نابود کند. اژدها قبل از کشته شدنش با اريزن به صحبت مي پردازد و به او مي گويد که براي چه مبارزه مي کند و چرا اينقدر به ادامه زندگي علاقه دارد. اژدها با بيان اين مطلب که پس از نابودي دنياي حال دنيايي براي موجودات ديگر به وجود خواهد آمد سعي دارد به اريزن بفهماند که خواسته اريزن براي زنده ماندن حسي خودخواهانه است و او با اين کار فقط باعث مي شود که دنياي موجودات بعدي از بين برود و حق زندگي آنها پايمال شود. اما اريزن به حرف هاي اژدها توجهي نمي کند و او را مي کشد. پس از کشته شدن اژدها دنيا در تاريکي فرو مي رود و اژدها در آخرين لحظات مرگش به اريزن مي گويد که تو آينده اي براي دنياي خودت به وجود آوردي اما اين آينده، آينده اي تاريک و بي معنا خواهد بود و مردم در آن فقط عذاب خواهند کشيد. اريزن پس از کشتن اژدها به شهر بر مي گردد و مردم را در سختي و عذاب مي يابد و به حقانيت حرف هاي اژدها مي رسد. اريزن که زندگي کردن در اين دنياي محکوم به مرگ را بي ارزش مي داند اقدام به خودکشي مي کند و براي هميشه از بين مي رود. همچنين در بازي گروهي از مردم وجود دارند که اعتقاد دارند پس از مرگ به سعادت خواهند رسيد اما اين افراد هم از طرف اژدها که نماد عقل و دانش در بازي است، افرادي احمق و نادان خوانده مي شوند که معناي زندگي را به طور کامل درک نکرده اند و فقط به هدر دادن زندگي شان با اجراي مراسم مضحک مي پردازند. اژدها ايمان و اعتقاد به دنياي پس از مرگ را افکاري پوچ مي خواند و بيان مي کند که زندگي همين است و اگر مي خواهيد سعادت واقعي را تجربه کنيد بايد در همين دنيا سعي کنيد آن را بدست آوريد. بازي به طور خاص وجود خداوند و سعادت اخروي را زير سوال مي برد و بيان مي کند که زندگي دنيوي تنها زندگي حقيقي براي انسان ها است و آنها نبايد به دنبال زندگي پس از مرگ و افکار پوچ باشند.
ديگر بازياي که به بيان سرنوشت انسان و رستگاري او مي پردازد بازي «مترو لست لايت6» است که به طور خاص بيان مي کند که سرنوشت انسان ها پس از مرگ پوچي است و زندگي اخروي هيچ نقشي در زندگي آنها ندارد. انسان ها در بازي مترو پس از مرگ همانند ارواح سرگردان داخل متروها به پرسه زني مي پردازند تا اينکه هويت خودشان را به طور کامل فراموش کنند و براي هميشه نابود شوند. انسان هاي داخل مترو تمام سعي شان را مي کنند که به زندگي ادامه دهند و اميدي به نيروهاي مافوق طبيعي و يا زندگي پس از مرگ ندارند. در روند بازي هيچ گاه مکالمه اي دال بر وجود زندگي اخروي براي انسان ها مطرح نمي شود و تمامي انسان ها داخل بازي از مرگ و نابودي وحشت دارند وتمام سعي شان را مي کنند تا زنده بمانند حتي اگر مجبور شوند دوستانشان را قرباني کنند. در چنين فضايي که اميد به رستگاري و ايمان به جهان آخرت وجود ندارد مبارزه براي نجات جان انسانها و فداکاري بي معنا مي شود و همگي از روي خودخواهي سعي دارند زندگي خودشان را نجات دهند.
بازي ديگري که رستگاري انسان ها و جهان آخرت را پوچ به تصوير مي کشد، بازي «ريج7» است. در اين بازي، زمين به خاطر اصابت شهاب سنگي به نابودي کشيده شده است و بيش از دو سوم جمعيت جهان از بين رفته اند و فقط تعداد اندکي از اين اصابت جان سالم به در برده اند. برخي ديگر از زنده ماندگان هم به خاطر پخش شدن گازهاي سمي در جو به موجوداتي عجيب الخلقه تبديل شده اند و رفتار انساني شان را از دست داده اند. قهرمان اصلي بازي «نيکلاس رين8» نام دارد که سعي مي کند زندگي خودش را روي زمين ادامه دهد اما با جلوتر رفتن داستان بازي و بدتر شدن اوضاع زمين، او سعي مي کند به کمک سفينه اي از سياره زمين فرار کند. در اين بازي هم کاراکتر ها و ديگر شخصيت هاي بازي هيچ کدام به آخرت و رستگاري انسان ها ايمان ندارند و اين مسئله اصلا مطرح نمي شود. آنها زندگي دنيوي را تنها زندگي مشخص براي انسان ها مي دانند و باور دارند در صورتي که بميرند براي هميشه نابود خواهند شد و به همين خاطر تمام تلاششان را مي کنند تا به هر قيمتي که شده زنده بمانند. در انتهاي داستان بازي، رين به کمک سفينه اي به نام «آرک9» (به کنايه از کشتي نوح) به همراه تعداد ديگري از بازماندگان موفق مي شوند از زمين فرار کنند و به سمت سياره اي ديگر حرکت کنند. در سفينه آرک تمام بازماندگان به خوابي مصنوعي فرو مي روند تا متوجه گذر زمان و تغييرات جوي نشوند. اما هنگامي که سفينه مي خواهد وارد سياره ديگر شود به خاطر نقص فني سيستم هاي تصفيه هوا از کار مي افتند و باعث مي شود همه مسافرين به غير از رين بميرند. رين که از خواب مصنوعي بلند مي شود خودش را در سياره اي جديد مي يابد و زندگي جديدش را در اين سياره آغاز مي کند. سفر نمادين رين از سياره زمين به سياره اي ديگر در کهکشان به کمک سفينه اي با نام آرک مي تواند اشاره به ماجراي کشتي نوح و زنده ماندن انسان هاي با ايمان داشته باشد اما نکته قابل توجه در اين داستان در اينجا است که آرک در اين بازي نمادي از تکنولوژي پيشرفته انسان ها است که باعث مي شود انسان ها بتوانند زندگي خود را تحت کنترل داشته باشند. مرگ در اين بازي به کمک تکنولوژي هاي پيشرفته قابل پيشگيري است و انسان ها با استفاده از همين تکنولوژي ها موفق شده اند ژنتيکي پيشرفته تر داشته باشند و قابليت هاي زيست محيطي شان را ارتقا بدهند. انسان ها تمام اين ويژگي ها را به کمک دستگاههايي که خودشان اختراع کرده اند بدست آورده اند و هيچ نيروي فرابشري آنها را در اين کار ياري نکرده است. به همين خاطر هيچ اعتقادي نسبت به دنياي آخرت و رستگاري مذهبي در اين بازي وجود ندارد.
آخرين بازي اي که به تازگي منتشر شده و به وصف برزخ و زندگي ابدي انسان مي پردازد بازي «مردرد10» است. در اين بازي کاربران در نقش کارآگاه جواني به نام «رونان اکانر11» قرار مي گيرند که در ابتداي بازي بر اثر شليک هفت گلوله کشته مي شود. اکانر پس از مرگ وارد دنياي برزخ مي شود و از آنجا که حافظه اش را از دست داده سعي مي کند تا دليل مرگ و قاتلش را پيدا کند تا بتواند با آرامش مرگ را بپذيرد. اکانر که به دليل نامشخصي مي تواند در برزخ آزادانه حرکت کند به بررسي و جاسوسي افراد زنده مي پردازد تا مدارک لازم را بدست آورد و بتواند قاتلش را شناسايي کند. اکانر از آنجا که در دنياي برزخ قرار دارد افراد زنده نمي توانند او را ببينند و او به راحتي به جاسوسي مي پردازد. اکانر در روند داستان بازي با هيولاهاي مختلفي روبرو مي شود که دنياي برزخ وجود دارند و در واقع ارواح ادم هاي شروري هستند که قبل از اکانر مرده اند. اين ارواح سعي مي کنند به اکانر حمله کنند و نيروي زندگي او را از ان خود کنند تا شايد دوباره بتوانند به زندگي بازگردند. اکانر در کنار مبارزه با اين ارواح به جمع آوري مدارک هم ميپردازد و در انتها موفق مي شود تا قاتلش را شناسايي کند. اکانر پس از بدست آوردن اين اطلاعات تصميم مي گيرد تا در دنياي برزخ بماند و به ارواح ديگر کمک کند تا آنها هم به آرامش ابدي برسند. اکانر در واقع در برزخ دفتر کاري جديد براي خودش تاسيس مي کند و به مبارزه با ارواح شيطاني و حل مشکلات ارواح ديگر مي پردازد. در اين بازي نيز در واقع افرادي همانند اکانر هستند که با سرسختي پس از مرگ هم به مبارزه با ارواح شيطاني مي پردازد و همانند انساني فداکار به ديگر ارواح کمک مي کند تا حافظه شان را بدست آورند و بتوانند به آرامش ابدي برسند.
اين ديدگاه که رستگاري و آخرت وجود ندارد در بسياري از بازي هاي ديگر هم مطرح شده است و اين موضوع در بازيهاي رايانه اي بيشتر مد نظر قرار گرفته که انسانها در زندگي پس از مرگ نيز داراي اختيار هستند و پس از مرگ نيز انتخاب مي کنند که چه بايد بکنند. آنها با روبرو شدن با گناهانشان و قبول کردن آنها موفق مي شوند تا به زندگي ابدي برسند و در اين راه نيز خبري از اقتدار الهي نيست. رستگاري در بازي هاي رايانه اي صرفا نتيجه انتخاب خود انسان ها است و يا زندگي ابدي وجود ندارد و يا وجود آن نيز فرصتي براي امتحان اختيار و اراده انسان خودبنياد ترسيم شده است. رستگاري در بازي هاي رايانه اي در برخي موارد با توجه به انديشههايي نظير انسانگرايي12 و پوچگرايي13 توصيف مي شوند و اينکه دنيايي ابدي نيز وجود دارد در آنها زير سوال مي رود و سرنوشت و دنياي پس از مرگ به شکلي نمادين به تصوير کشيده مي شود به طوري که در ذهن کاربران اين موضوع تداعي مي شود که آخرت بخشي از توهم و خيالات است و آموزه هايي که در اين رابطه وجود دارند فقط وسيله اي براي کنترل ذهن افراد است، به طوري که در بازي «فال اوت14» اين موضوع به طور مستقيم مورد اشاره قرار ميگيرد.
———————————————————————————————-
1. Salvation
2. Hellgate
3. Dragon`s Dogma
4. Pawn
5. Arisen
6. Metro: Last light
7. Rage
8. Nicholas Raine
9. Ark
10. Murdered
11. Ronan O`connor
12. Humanism
13. Nihilism
14. Fallout