بازي سازي که از زيرشاخه هاي صنعت سرگرمي است، جزو يکي از چهار صنعت پولساز دنيا به شمار ميرود. صنعتي که روز به روز بر تعداد مخاطبانش افزوده و حيطهاش گستردهتر ميشود. صنعتي که امروزه پا به پاي هاليوود پيش رفته و حتي گهگاهي از آن پيشي ميگيرد. از چنين صنعت پردرآمد و فراگيري که اين روزها از يک سرگرمي صرف به ابزاري براي نمايش احساس، بازخواني تاريخ و انتقال فرهنگ تبديل شده، نميتوان به سادگي چشمپوشي کرد يا نسبت به آن بيتفاوت بود.
در کشور ما نيز در ابتدا، بازيسازي به صورت تجربههاي فردي يا گروههاي تيمي کوچک نمود پيدا کرد که به دليل نبودن آموزش کافي، توزيع و تبليغات نامناسب و عدم دسترسي به ملزومات اوليهاي نظير موتور بازيسازي مناسب، تجربههايي ضعيف و ناموفق بودند که به هيچوجه توانايي رضايت بخشيدن به مخاطبان داخلي را نداشتند. آن هم مخاطباني که به دليل نبود نظارت کافي متأسفانه با قيمتي اندک ميتوانستند به برترين عناوين بازيهاي روز غربي به سادگي دسترسي داشته باشند. «پايان معصوميت» يکي از عناوين داخلي بود که در آن دوران به بازار عرضه شد و نسبت به رقباي داخلياش يک سر و گردن به لحاظ کيفيت ساخت، بالاتر ظاهر شده بود. با اين حال به دلايلي که ذکر شد، نتوانست به موفقيت بالايي دست پيدا کند.
اين نابهساماني تا سال 1386 تا زمان تأسيس بنياد ملي بازيهاي رايانه اي ادامه پيدا کرد. با تاسيس و برپايي بنياد به تدريج زمزمههاي قانونمندي و ساختارمند شدن بازيهاي رايانهاي در داخل کشور پيدا شد، رفته رفته بازار داخلي سمت و سويي پيدا کرد. بازي سازها حمايت گرديدند و روزنه اميدي روشن گشت.
اگر ساليان اوليه تاسيس بنياد ملي بازيهاي رايانهاي را «دوره گذار» بناميم، بهتر ميتوانيم به توصيف گذشته و نحوه پيوند آن به آينده صحبت کنيم. در دوره گذار، عناوين در خور توجهي عرضه شدند. شايد که هنوز هم نميتوانستند آن طور که بايد و شايد به رقابت با بازيهاي روز خارجي بپردازند، اما با اين وجود، به خوبي پيشرفتهايي را هم در عرصه داستان سرايي و به خصوص زمينههاي فني مثل گرافيک، طراحي شخصيت و گيمپلي شاهد بوديم. بازيهايي نظير شمشير نادر و عصر پهلوانان از اين قبيل بازيها هستند.
در انتهاي اين مسير گذار، بازي رايانهاي «گرشاسب» ساخته شد و به نقل بسياري از منتقدان و فعالان اين عرصه، گرشاسب نقطه عطفي در صنعت بازيسازي کشور بود. اين بازي از لحاظ فني يک پله پيشرفت را به خود ديده بود و حرفهاي جديدي براي گفتن داشت. بازي در مجامع بين المللي ديده و تحسين شد و هياهويي در داخل کشور به راه انداخت. بسياري اين جريان را آغازگر دوره جديدي از خودباوري براي بازيهاي رايانه اي در داخل کشور ميدانند.
پس از گرشاسب، بازيهاي با کيفيت قابل قبول يکي پس از ديگري معرفي و به بازار عرضه ميشدند. دو موتور بازيسازي «يو دي کي» و «يونيتي» که براي بازيسازان مستقل گزينههاي ايده آلي هستند به محبوبيت قابل توجهي در ميان گروه هاي تازه کار داخلي دست پيدا کردند و آغازگر مسير پيشرفت شدند.
«مبارزه در خليج عدن»، از بازيهايي بود که با موتور پايه «يونيتي» طراحي و توسعه گرديد و تا به امروز به جرات ميتوان گفت که يک عنوان استاندارد اول شخص ايراني است. با وجود مراحل و ساعات کم بازي، تنوع گيمپلي در اين عنوان ديده ميشد و در قالب مراحل، سه سرباز ديگر در مسير داستان، بازيکن را همراهي ميکردند که اين مسيريابي در زبان فني، دانش بالايي ميخواهد. گرافيک بازي بين رواني و کيفيت تعادل خوبي داشت و بعد از عرضه نسخه اصلي بازي، بخش چند نفره آنلاين بازي نيز ارائه گرديد.
نکته قابل تامل در عملکرد بازيسازان ايراني، تعداد ژانرهاي محدود ساخته شده در ايران است. مثلا ژانر هيجان انگيزي مثل ماجرايي (ادونچر) که ميتواند با يک داستان قوي و ديالوگهاي زياد، ساعتها مخاطب را سرگرم کرده و اطلاعات بسياري نيز به او بدهد، مهجور مانده است و بازيهايي مثل «کارگاه علوي» و «قتل در کوچههاي طهران» با وجود کيفيت نسبتا مناسبشان در عرصه فروش، چندان موفق نبودهاند. جالب اينجا است که بازيکنهاي ايراني نسبت به بازيهاي ماجرايي دوبله شده که براي پيشروي داستان و بازي نياز به سطح قابل توجهي از زبان انگليسي دارد، استقبال خوبي از خود نشان دادهاند. اين يعني اينکه مخاطبان به داستان و جزئيات نيز به اندازه گيمپلي و گرافيک (چه بسا بيشتر از آن) اهميت ميدهند و ما بايد بتوانيم کشش اوليه را در عناوين داخلي بالا ببريم.
ژانر «شبيهساز ساخت و مديريت» نيز در ايران با بازي «طلاي سياه» که يک شبيه سازي در مورد صنعت نفت است، برجسته شده است.
اين عناوين تا به حال منتشر شدهاند و در آيندهاي نه چندان دور شاهد عرضه بازيهايي براي رايانه شخصي هستيم که از لحاظ فني بسيار قدرتمند عمل کرده و ميتوانند در کنار عناوين روز خارجي حرفهايي براي گفتن داشته باشند. به عنوان مثال بازي «شبگرد: طلوع تاريکي» که در شرف عرضه به بازار است و شايد بتوان گفت بالاخره يک عنوان سوم شخص استاندارد و بدون ايراد و باگهاي ساختاري را شاهد خواهيم بود. شبگرد در زمينه داستاني هم حرکتهاي قابل توجهي انجام داده و با شخصيتپردازي و طراحي کاراکتر قوي توجه همگان را به خود جلب کرده است. با اينکه تا زمان ارائه بازي و بررسي آن نميتوان به خوبي درباره بازي قضاوت کرد ولي تصاوير و ويدئوهاي منتشر شده خبر از جهشي در حوزه فني و هنري بازيهاي رايانهاي داخلي ميدهند.
«ارتشهاي فرازميني» نيز ديگر بازي داخلي است که با همکاري بنياد ملي بازي هاي رايانهاي در حال ساخت است و مراحل نهايي توليد را به تازگي سپري کرده است. به جرات ميتوان اين عنوان را در بحث گرافيک پيشرو دانست و نميشود دموهاي اوليه بازي را که از داخل محيط آن گرفته شدهاند، ديد و زبان به تحسين نگشود. اميدواريم ارتشهاي فرازميني بتواند با کيفيت بالاي خود به رقابت با محصولات اين نسل بپردازد و ايران را سربلند نمايد.
اما در عرصه بازيهاي آنلاين، جوانان ايراني قدمهاي بلندي را برداشتهاند و بازيهاي بسياري را توليد نمودهاند. جلودار و پيشرو اين بازيها، بازي آسمان دژ است که نسخه دوم آن در سطح بينالمللي نيز موفق به دريافت جايزه شده است.
همچنين جوانان ايراني در حيطه بازيهاي موبايلي و کوچک نيز بسيار موفق ظاهر شدهاند و از حيث کميت و کيفيت بازيهاي مرغوب و موردپسندي توليد کردهاند که از جمله بازيهاي با کيفيتي که ميتوان در اين زمينه بيان نمود بازيهاي «مزرعه شادي»، «شمشير تاريکي»، «جدل بر روي سرعت» و «نبرد ميوهها» ميباشند.
در اينجا نکتهاي قابل ذکر است و آن اينکه در بحث بازيهاي موبايل، به دليل سختي کار کمتر و آسانتر بودن فرآيند توليد بازي، در اين سه چهار سال اخير جهشي بسيار خيره کننده و رو به جلو در داخل کشور اتفاق افتاده است. تيمهاي داخلي متوجه شدهاند که با وجود تعداد کم متخصصان موجود و بودجههاي اندک، ساخت بازيهاي بزرگ رايانهاي به دور از واقعيت است و حرکت در آن مسير خطا است. در صحنه بازيهاي موبايل، در سطح نسبتا برابري از دانش و امکانات با توليدکنندگان غربي قرار خواهيم گرفت و بازيهاي موبايل ساخته شده در داخل کشور به خوبي نمايانگر اين اصل هستند.
در مجموع تلاشهاي صورت گرفته در حوزه ساخت بازيهاي ديجيتالي در کشور، نشان دهنده اين نکته است که کشور ما با توجه به قدمت تاريخي و نيروي انساني جوان و مشتاق با تمام مشکلات و با وجود تمام موانع روبرو مثل نبود آموزشهاي باکيفيت، قادر به درخشيدن و جهاني شدن است.
در پايان بايد به طور مستقل و درخور از سازندگان بازيهايي ارزشي نظير «دوران افتخار»، «پرواز دوران»، «ميرزا کوچک خان جنگلي»، «آتش بست»، «راز روشن»، «پروانه» و … نيز که دغدغه اعتلاي فرهنگ ايراني-اسلامي و تقويت روحيه مقاومت را داشتهاند، تقدير نمود و درصدد تقويت ايشان برآمد.